منارجنبان خمینی شهر ( سده)
این بنا در فاصله شش کیلومتری غرب شهر سده و در مسیر خمینی شهر به اصفهان در محله ای به نام کارلادان واقع شده است. این بنا مقبره یکی از عرفای نامی اوایل قرن هشتم به نام عمو عبدالله کارلادانی می باشد . بنای مقبره تک ایوانی است که در دوره ایلخانی به روی قبر این عارف بزرگ، رو به قبله ساخته شده است و به نظر می رسد که دو مناره طرفین ا یوان را بعداً به آن اضافه کرده اند. مناره ها طوری طراحی شده اند که می توان آن ها را تکان داد، با تکان دادن یکی مناره دیگر نیز تکان می خورد! به همین دلیل به آن ها منارجنبان می گویند.
بنا کاربرد آرامگاهی داشته و ساختار اصلی آن از آجر است و دارای یک ورودی ایوان مانند می باشد که در انتهای آن سنگ قبر عمو عبدالله کارلادانی قرار داده شده است. ایوان این بنا با کتیبه قرآنی که دور تا دور آن را پوشانده است، تزیین شده است و نیز دارای تزیینات کاشی کاری به سبک دوره ایلخانی می باشد که اشکال این کاشی ها، چلیپا به رنگ لاجوردی و در فواصل آنها ستاره ایرانی به رنگ فیروزه ای می باشد.
بر روی قبر سنگی یکپارچه وجود دارد که دورتادور آن را کتیبه هایی پوشانده است. جنس این سنگ از مرمر می باشد. در اطراف این سنگ، به خط ثلث برجسته سوره یس حجاری شده و بر ضلع جنوبی آن نیز به همین خط جمله: « کفی بالموت واعظاً » در زیر لوحه ذکر شده در سه لوحه کوچکتر به خط ثلث برجسته عبارات زیر نقش بسته است:
« قال الله تبارک و تعالی ان رحمة الله قریب من المحسنین یا عامرا لخراب الدین مجتهداً »
بر یک قطعه سنگ مرمری که به حالت عمودی در بالای سنگ بزرگ آرامگاه و در داخل دیوار، نصب شده است به خط ثلث برجسته، صفات عمو عبدالله و سال وفات او در تاریخ هفدهم ذی حجه سال 716 هجری قمری به شرح زیر حجاری کرده اند:
« هذا قبر الشیخ الزاهد البارع المتورع ا لسعید ا لمتقی عمو عبدالله بن محمد بن محمود سقلابی رحمة الله علیه و نور فی السابع عشرة من شهر ذی حجة سنة سته عشرة و سبعمائه »
در چهار طرف سنگ چهار زائده لوزی شکل تزئینی وجود دارد. در طرفین سنگ قبر دو در وجود دارد که به طبقات فوقانی راه می یابد و در انتها به مناره ها منتهی می شود. راه پله ها ابتدا به نیم طبقه ای منتهی می شوند که به ایوان مشرف است و در بالای آن تزئینات مقرنس وجود دارد. از طریق راه پله به بالای بام راهی وجود دارد که مناره ها در آن واقع شده اند که در داخل مناره ها راه پله ای بسیار باریک و مارپیچ وجود دارد که یک فرد بالغ و با جثه متوسط، به سختی می تواند از آن بالا برود. در انتهای هر يک از این دو منار، چهار روزنه به چهار طرف وجود دارد که از طریق آنها می توان مناره ها را تکان داد. در بالا و پائین مناره ها دو سری کلاف چوبی به کار رفته است. تزئینات روی مناره ها از آجر و کاشی به رنگ های فیروزه ای و لاجوردی می باشد که دارای نقوشی هندسی می باشند.
ارتفاع ایوان منار جنبان از زمین، 10 متر و ارتفاع هر یک از مناره ها 17 متر می باشد و فاصله بین دو مناره در سطح پشت بام حدود 9 متر و محیط هر مناره 5/4 متر است. در حال حاضر این بنا جنبه توریستی داشته و در میان باغ سرسبزی قرارگرفته است.
عمو عبدالله به استناد کتیبه آرامگاه، شیخ زاهد و پرهیزگاری بوده که در سال 716 ه.ق. درگذشته است و بر روی قبر وی آرامگاهی بنا کرده اند که ایوان فعلی منار جنبان می باشد.
نکته قابل توجه در این بنا حرکت مناره ها می باشد که با حرکت دادن یکی، دیگری نیز حرکتی محسوس دارد. حرکت مناره ها به گفته سعید نفیسی در کتاب آثار تاریخی اصفهان در نظر استادان فن خیلی عجیب نیست و چنین بیان کرده اند که این کیفیت در تمام مناره ها موجود است با این تفاوت که در این بنا چون مناره ها سبکتر و باریکتر هستند، حرکت آنها محسوس تر است و در ضمن کلافهای چوبی که در بالا و پایین هر یک از مناره ها به کار رفته، نیز عامل موثری در تسهیل حرکت مناره ها به شمار می رود.
راجع به حرکت مناره ها صحبت فراوان است ولی احتمالاً به حقیقت نزدیک تر باشد اگر بگوییم که این بنا را به قصد حرکت مناره ها از روز اول نساخته اند، بلکه پس از ساختن مناره ها در طرفین ایوان، که به نظر اساتید فن، مدتی بعد از ساختن بنا ایجاد شده است حرکت مناره ها به وجود آمده است. چیزی که بیشتر موجب شگفتی است آن است که نه تنها در موقع حرکت دادن یکی از مناره ها، مناره دیگر هم حرکت می کند، بلکه حرکت به تمام نقاط این ساختمان منتقل می گردد به طوری که اگر لیوان آبی را بر روی سنگ قبر عموعبدالله قرار دهیم و سپس مناره ها را حرکت دهیم، در سطح آب لیوان حرکت، محسوس است.
این بنا جزء بناهای تک ایوانی محسوب می شود که البته نوع رایج معماری دوره مغول نمی باشد. در روایات و مستندات تاریخی به حرکت مناره ها در بناهای دیگری نیز که در این دوره ساخته شده اند اشاره شده است. همانطوری که گفتیم مناره های مسجد اشترجان نیز این حالت را داشته اند. به طوریکه از نوشته های جهانگردان بر می آید ساختمان های متحرک مشابه منارجنبان، در نقاط دیگر هم دیده شده است. از آن جمله ابن بطوطه سیاح معروف مغربی که در سال 725 هجری قمری به عزم جهانگردی از وطن خود طنجه، خارج شده، در ذکر عمارات شهر بصره چنین می گوید:
« در نزدیکی شهر، عمارت مرتفعی دیده ام که گفتند مسجد جامعی است که به علی ابن ابی طالب نسبت داده اند، که هر هفته یک روز اهالی شهر در آن نماز جمعه می خوانند. روزی به نماز جمعه در مسجد حاضر شدم. صحن بزرگی داشت که با سنگریزه های سرخ مفروش بود و قرآن خلیفه سوم (عثمان بن عـفـان) در آن جا قرار داشت. در گوشه های این مسجد صومعه های چندی است که یکی را صومعه متحرک، یعنی جنبان می خوانند. با چند نفر بر پشت بام آن محل رفتم. در گوشه های بام، رکن هایی ـ مناره های کوچک ـ بود که در آن ها چوب ضخیمی میخکوب کرده بودند که گوشه ای برای دست گرفتن داشت. یک تن از اهل بصره همان چوب را گرفت و گفت به سر مبارک حضرت علی بجنب و آن را سخت تکان داد و سطح بام به حرکت در آمد . بعد از آن من همان چوب را گرفتم و به شکلی دیگر آن را قسم دادم . باز هم بام به جنبش آمد و..... »
ابوالقاسم محمد بن محمد بن جزی کلبی از معاصرین ابن بطوطه که سفر نامه او را گردآوری کرده است، چنین می گوید:
« در شهر برشانه (از قرا شهر بزرگ اشبیلیه ـ شهر سویل کنونی در اسپانیا ـ در کنار الوادی الکبیر) از بلاد اندلس یکی از صومعه های مسجد بزرگ آن را دیدم که در موقع تکان دادن به جنبش می آید بی آنکه حرفی گفته یا دعائی خوانده شود. من خود بر بام آن صومعه رفتم و جمعی نیز با من بودند چوب هایی را که در موقع تکان دادن می گیرند در دست گرفتم و تکان دادم، چنان به حرکت درآمد که من به ایشان اشاره کردم که از جنباندن دست بردارند. (به نقل از سعید نفیسی با اندکی تصرف از رحلة ابن بطوطه چاپ مصر، جلد یک، صفحه 127 الی 128)