دینان

دی به معنی به زور گرفتن است و ماده ی مضارع دینا، دینان همان دینام پهلوی است یعنی مکانی که به زور گرفته شده است. یکی از شاخه های ربان کردی، بادینانی است. فردی ایرانی به نام بوندس از روم در عهد دیوکلسین، با دین جدید به ایران سفر نموده وایرانیان کیش او را که شاخه ای از مانوی بود دینان می خواندند. دین در گات ها به معنی کیش، خصایص روحی و وجدان به کار رفته است. دین نام یکی از ایزدان زردتشتی نیز هست و نگهبانی روز بیست و چهارم ماه به ایزد دین سپرده شده است.

کرتمان

اصل آن کرتمان بوده که "ک" اول واژگان پارسي در هنگام عربي شدن به "ق" تبديل شده است. شايد عرب ها هنگام گشودن سرزمين هاي ايران بيشتر به تبديل کردن آن دسته از نام ها که واجد يکي از حرفهاي پ،چ،ژ،گ بوده و در زبان خويش فاقد آن بودند پرداختند اين احتمال نيز وجود دارد که کرتمان در اصل گرتمان بوده،که عرب ها به ناچار با تبديل "گ" به "ق" واژه را به صورت قرتمان بيان مي کرده اند. اگر اين احتمال را قبول کنيم مي توانيم بگوييم ،يکي از شعبات تيره هاي اتحاد شش گانه پارسي در اين مکان، روزگاري سکونت اختيار نموده اند.لذا کرتمان سده با کرمينه ي بخارا، کرمين کث در سيمون، کرمني در بست،کرمنجنه در خاور ايران و کرمانج در کردستان داراي آشنايي و همساني تاريخي ديرين است واز آن مي توان يک نوع مهاجرت تاريخي را استنباط نمود.

پلارت:(دشت ايزد ارت)

پِل به معني کرت و نيز زميني که براي کاشتن کناره هايش را قدري بالا آوردند و فِلا به معني دشت پهناور بلند و پيل به معني بزرگ است شاخه اي از هفت لنگ بختياري،اسيوند است که يکي از شعبات آن پِل است احتمالا تا اواخر دوران ساساني اين مکان پلارت ناميده مي شده است.
Pa به معني حراست کردن است."پادن" و "پاي" بازمانده هاي padan و pay پارسي ميانه ي زردتشتي است و آن دو از ريشه ي (pa(y گرفته شده اند پس در حقيقت کلمه ي پلارت همان "پان آرت" يا "پا آرت" است که به معناي نگهبان ايزد ارت است.اُرت از واژه ي Artha اوستايي وart و ard پهلوي به معناي "مقدس" و نام يکي از ايزدان در آيين زردتشتي است از طرف ديگر در اين دين دو ايزد به نام هاي "پارندي" و "واَرت" از ياران مهر به شمار مي روند . در اوستا اَرد به گونه ي اَشي با صفت ونگوهي آمده و از ايزدان مورد توجه و قديم زردتشتي است و در کتيبه هاي هخامنشي نيز به ايزد اَرت بسيار توجه شده است. اَرت يا اَشي به معني ثروت و خواسته و نعمت است. نام يکي از روستا هاي لنجان نيز پلارت مي باشد و پيش از نام برخي ايرانيان "اَرت" است.

صنايع خميني شهر

 
صنايع خميني شهر به 8 گروه عمده تقسيم مي شود که هرکدام از اين گروهها چندين رشته فعال مي باشند . از اين ميان صنايع محصولات نساجي با 8 رشته، ابزار و محصولات فلزي با 6 رشته و محصولات غذايي با 5 رشته ، فعالتر از ساير بخشها هستند .
بيشترين کارگاههاي شهر به تولد ابزار و محصولات فلزي مشغول مي باشند . تعداد اين کارگاهها 766 واحد است که 6/28 درصد از کل کارگاههاي صنعتي را تشکيل مي دهد .
5/24 درصد از کل کارگاههاي صنعتي در بخش صنايع نساجي فعال هستند که تعداد آنها برابر 654 واحد است . صنايع محصولات کاني غير فلزي در 4 رشته فعال است . اين دسته از صنايع 86/20 درصد از کل کارگاهها را بخود اختصاص داده که معادل 588 واحد مي باشد .
کارگاههاي فعال در رشته هاي مختلف عبارت است از موزائيک سازي 271 ، خياطي 205 ، نانوايي 200، مسگري و روحي ساز 190 ، فلزکار و کابينت ساز 183 و قنادي 174 واحد .
ساير رشته ها در يک تا 55 واحد مشغول به فعاليت هستند . از مجموع کارگاههاي اين شهر تنها 5/2 درصد آن برابر 65 کارگاه شاغلين بين 10 تا 50 نفر دارند و عمدتا توليدکننده خامه قالي - پتو – تيرچه بلوک و ... مي باشند .
ساير کارگاهها يعني 5/97 درصد برابر 2609 کارگاه شاغلين بين 1تا 9 نفر دارند . چنانکه اين ارقام نشان مي دهند کارگاههاي اين شهر در صنايع کوچک فعال مي باشند .

در بخش صنعت از 2099 نفر شاغلين اين بخش بيش از 90درصد معادل 9322 نفر جزء کارگران توليدي و امور حمل و نقل بوده اند . از اين تعداد 2729 نفر در زير گروه الياف کاران ، بافندگان و کشبافان ، 1277 نفر در زير گروه سنگبران و سنگتراشان و 596 نفر در زير گروه تهيه کنندگان مواد غذايي و آشاميدني قرار داشته اند . علاوه براين 5/2درصد برابر 256 نفر در گروههاي اصلي امور خدماتي و 5/1 درصد برابر 151 نفر جزء شاغلين فني و تخصصي بوده اند . بقيه شاغلين صنعتي در ساير گروهها فعاليت داشته اند .

بي توجهي به ميراث 2500 ساله

يكي از ويژگيهاي خميني شهر كه باعث افتخار مردم اين ديار گرديده است قدمت آن است كه در برخي از منابع به حدود ۲۵۰۰ سال اشاره شده است.

 وجود كهندژ در محله خوزان (قهندژ)ووجود اتشكده در كوه اتشگاه كه دركنار زاينده رود واقع شده وجود قبرستان زاغ اباد با سنگ قبرهاي عريض همچنين قنات پيروز شاهي و مسجد جامع همه نشانه قدمت شهرستان است .

بدون شك اطلاع از ميراث اين ديار علاوه بر ايجاد حس غرور وظيفه همه ما را در قبال پاسداري از آن زيادتر مي كند.واز همه مهمتر نقش متوليان فرهنگي شهر را برجسته مي كند.

آنچه مشهود است آثار تاريخي شهر از بي توجهي در شرف نابوديست يا از بين رفته اند .انشاا.. در مطالب بعدي به چند مورد آن اشاره مي كنم.

                      

ويژگيهاي طبيعي شهرستان خميني شهر

حدود ، موقعيت و وسعت
شهرستان خميني شهر از شرق به شهرستان اصفهان ، شمال به شهرستان برخوار ، شمال غربي به شهرستان نجف آباد و جنوب و جنوب غربي به شهرستان فلاورجان محدود مي شود ، در شمال شهرستان ارتفاعات سيد محمد (پيلارته ) با ارتفاع حداكثر 2450 متر و در جنوب آن زاينده رود و كوه آتشگاه قرار گرفته اند .
شهرستان خميني شهر بين o32 و 36 تا o32 و 45 عرض شمالي و o51و 26 تا o51 و 36 طول شرقي قرار گرفته است . ارتفاع آن از سطح دريا 1595 متر است . وسعت شهرستان 75/175 كيلومتر مربع مي باشد و از 3 مركز شهري و 17 روستا تشكيل شده است ، شهرهاي آن خميني شهر با جمعيت 165888 نفر و درچه پياز با 33356 نفر و كوشك با 10298 نفرو روستاهاي مهم آن اصغر آباد ، تيرانچي ، دستگرد قداده ، قلعه اميريه و ولاشان ، هستند .

اقليم ( آب و هوا)
منطقه خميني شهر به دليل موقعيت جغرافيايي و همجواري با رشته كوههاي زاگرس از يك سو و نواحي بياباني گرم ايران داخلي از سوي ديگر ، داراي ويژگي هاي اقليمي ويژه اي است و به طور كلي داراي آب و هواي گرم و خشك است . در فصل زمستان تحت تثير هواي سرد حاصل از نفوذ آنتي سيكلون سيبري ( قطبي بري P.C ) و توده هاي هواي غرب كشور كه منشأ هواي مديترانه اي ( حاره اي T-M ) دارند ، بر آن اثر مي گذارند . مدتي از سال رطوبت نواحي كوهستاني و زاينده رود باعث اعتدال منطقه مي شود . اقليم شهرستان براساس روش كوپن خشك بسيار گرم با تابستانهاي خشك و براساس روش گوسن نيمه بياباني شديد مي باشد . در تقسيم بندي دكتر كريمي ( سال1366 ) اقليم منطقه ، خشك يا تابستانهاي گرم و زمستانهاي نيمه سرد مشخص شده است .
ميزان بارندگي – رطوبت
متوسط بارندگي بين سالهاي 1365 – 1360 برابر 119 و طي سال 61 الي 75 برابر 115 ميليمر بوده است . در همين دوره حداقل بارندگي در سال 67 و حداكثر آن در سال 74 به ترتيب 8/38 و 2/207 مييمتر بوده و رژيم بارندگي و درصد پراكندگي ماهيانه بدين صورت است كه 26% از بارندگي در فصل بهار – كمتر از 1% آن در تابستان 31% در پائيز و 42% در زمستان مي باشد . از آنجا كه قطع بارندگي و افزايش درجه حرارت باعث افزايش تبخير و تعرق مي گردد و شدت يافتن خشكي فيزيكي ، نياز آبي محيط در تابستان را بدنبال دارد ، دقت در ميانگين حداكثر درجه حرارت درتابستان از اهميت خاصي برخوردار است . از طرف ديگر تقارن زماني بارندگي و درجه حرارت پائين در زمستان موجب كاهش تبخير و روند ثبت بيلان آب منطقه خواهد شد . حداكثر ميزان بارندگي در طول يك شبانه روز د فروردين ماه مشاهده شده كه معادل 5/23 ميليمتر بوده است حداكثر مطلق دما 40 درجه سانتي گراد و حداقل مطق دما 11- درجه سانتي گراد ، حداكثر تعداد روز يخبندان در يكسال 102 روز ، رطوبت نسبي بطور متوسط در دوره مورد مطالعه 4/40 درصد ، بيشترين تبخير در يكسال 2658 ميليمتر و كمترين تعداد ساعت آفتابي در يك سال 3765 ساعت و بالاخره حداكثر سرعت باد در ارتفاع 2 متري km 54 بوده است و در طي سالهاي مطالعه فراواني جهت وزش باد جنوب غربي بوده است . هريك از موارد فوق مي تواند در نوع محصولات كشاورزي ، چگونگي كاشت و ديگر مسائل كشاورزي يا در تأسيس صنايع ، انتخاب نوع مصالح و ارتفاع ساختمانها و غيره نقش مؤثري داشته باشد .
منابع آب
آبهاي سطحي : تنها منبع آب سطحي شهرستان خميني شهر زاينده رود است كه از منتهي اليه جنوب غربي شهرستان وارد گرديده و پس از طي مسيري كوتاه ، دوباره از جنوب شرق شهرستان خارج مي گردد . رودخانه هنگام گذر از اين شهرستان حدود 7/23 ميليون متر مكعب در سال براي شهرستان آب تأمين مي نمايد . حدود 50% آن براي مشروب كردن شهرهاي درچه و خميني شهر مصرف مي شود .

ویژ گیهای اقلیمی خمینی شهر

دما : بطور کلي آب و هواي شهرستان خميني شهر گرم و خشک است ولي هرچه از سمت شرق و شمال آن به طرف جنوب پيش برويم به دليل نزديکي به زاينده رود ، دماي هوا متعادل تر مي شود .
ميانگين درجه حرارت ساليانه¬ي هواي شهرستان در حدود 14 درجه سانتيگراد و ميانگين حداقل و حداکثر دماي آن به ترتيب حدود 6 و 24 درجه سانتيگراد مي باشد .
براساس آمار سالهاي 60 تا 65 ميانگين درجه حرارت ساليانه در اين شهر 8/15 درجه سانتيگراد مي باشد . تيرماه گرم ترين و ديماه سردترين ماه سال است .
به طوريکه درجه حرارت در تير 1/28 درجه بالاي صفر و در دي ماه 4 درجه زير صفر بوده است . حداکثر و حداقل مطلق دما در خميني شهر نيز در تيرماه به 40 درجه و در بهمن ماه به 11- درجه رسيده است .
در خميني شهر هر دو نوع يخبندان تشعشعي و جبهه اي روي مي دهد که اولي در اثر شدت بازتاب و دومي در اثر نفوذ توده هاي هواي سرد مي باشد و با توجه به اينکه يخبندان به روزهايي اطلاق مي شود که حداقل درجه حرارت به زير صفر مي رسد در منطقه¬ي مورد نظر عموماً اولين يخبندان در نيمه آبان و اخرين يخبندان در نيمه اول فروردين ماه اتفاق مي افتد . در طول سالهاي مورد مطالعه متوسط روزهاي يخبندان سالانه در خميني شهر 79 روز در سال بوده است .

تغييرات دما در خميني شهر

بارندگي
جريانات غربي ( مديترانه اي بيشترين سهم را در بارندگي منطقه دارند و جريانات شمال غربي در مرحله‌ي دوم اهميت هستند . البته اين نکته نيز قابل ذکر است که چون اين جريانات بخش اعظم رطوبت خود در پيشکوه هاي غربي زاگرس از دست مي دهند . بطور کلي در اين شهرستان ريزش هاي جوي قابل ملاحظه نيستند . آما ر مورجود متوسط بارندگي ساليانه¬ي منطقه را در دوره پنج ساله 65-60 معادل 105 ميلي متر نشان مي دهند . رژيم بارندگي و درصد پراکندگي ماهيانه بدين صورت است که 26% از بارندگي در فصل بهار ، کمتر از 1% در فصل تابستان ، 31% در فصل پاييز و 42% در فصل زمستان مي باشد .
حداکثر ميزان بارندگي در طول يک شبانه روز در فروردين ماه مشاهده گرديده و مقدار آن 5/23 ميلي متر بوده است .
عموماً در دوره گرم سال ميزان بارندگي و رطوبت نسبي از نقطه اشباع بسيار دور است ، که علت آن گرماي زياد و عدم وجود منابع رطوبت زا يعي توده هاي مرطوب مي باشد . از اين رو در اين منطقه در فصل تابستان خشکي شدت مي يابد متوسط رطوبت نسبي سالانه¬ي اين شهر حدود 4/39 درصد است که بيشترين مقدار آن مربوط به بهمن ماه با 5/75 درصد و حداقل آن با 4/24 درصد در تيرماه ملاحظه شده است . آب و هواي سده به دليل ارتفاع بيشتر آن نسبت به اصفهان و وجود باغات و زمين هاي کشاورزي بسيار مطبوع تر و خنک تر از اصفهان است .

آب :
آب چاه هاي سده به عمق 10 الي 12 متري داراي گچ است ولي از آب اصفهان بهتر است .
علاوه بر چاه ها و قنات هاي متعدد سده از زاينده رود نيز سهم آب داشته است . بطور کلي بلوک ماربين در کل داراي 7 رشته مادي مستقل و 3 رشته جوي حقابه دار است . در تقسيم آب زاينده رود در طومار معروف شيخ بهايي از 33 سهم آب زاينده رود 4 سهم آن به دهستان ماربين که مرکز آن خميني شهر بود تعلق داشت . اين تقسيم بندي در داخل منطقه به سهام کوچکتري تقسيم شده است . تا جائيکه در ماربين مجدداً به 29 سهم تقسيم مي شد . اين سهام باز به سهام جزيي تر تقسيم مي شود بطوري که در نهايت به 282 سهم مي رسيد .
سند ديگري از قو ل ميرزا حسين خان سهم آب سده را چنين بيان مي کند :
تعداد 105 مادي ، 526 قريه از 6 بلوک را آب مي دهد . يکي از اين قريه ها سده و مزارع است

جمعيت خميني شهر

جمعيت خميني شهر در اولين سرشماري در سال 1335 بالغ بر 33544 نفر بوده است . اين تعداد جمعيت در دهه بعد با نرخ رشدي برابر با 4/3 درصد افزايش يافته و به 46836 نفر در سال 1345 رسيده بود. اين ميزان رشد در دهه بعد نيز همچنان ادامه داشته‌است و در سال 1355 جمعيت شهر به 65495 نفر رسيد. با وجود اينکه جمعيت شهر در مدت دو دهه (55_1335) تقريباً دوبرابر شده بود ولي با اين‌وجود "در مقام مقايسه با ساير مراکز جمعيتي منطقه نظير شهر اصفهان با نرخ رشد 46/4 درصد و شهر رهنان با 17/4 درصد، نرخ رشد آن هنوز پائين بوده است ."

                

بطور مشخص جمعيت خميني شهر از دهه پنجاه به بعد تحت تأثير اثرات القايي صنايع استقرار يافته در منطقه اصفهان بويژه صنايع شمال اصفهان نظير پالايشگاه، نيروگاه، صنايع نظامي و ... و همچنين ذوب آهن، صنايع‌دفاع و صنايع سيمان رشد چشمگيري يافت. استقرار دانشگاه صنعتي اصفهان در650 هکتار از اراضي شمال اين شهر نيز بر رشد جمعيت اين شهر بي تأثير نبوده است بگونه اي که در دهه 65_1355 نرخ رشد جمعيت شهر افزايش شديدي پيدا نمود و به 47/4 درصد رسيد. خميني‌شهر در سال 1365 جمعيتي بالغ بر 104045 نفر را در خود جاي داده بود .

يعني در مدت دهسال حدود 63 درصد ( 40 هزار نفر ) به جمعيت شهر اضافه گرديد. البته در اين افزايش شديد جمعيت اثر مهاجران ناشي از جنگ تحميلي را نيز بايد در نظر گرفت. بطور کلي در طي سه دهه 45_1335 و 55_1345 و 65_1355 نرخ رشد جمعيت شهر به ترتيب برابر با 4/3 ، 4/3 و 73/4 درصد بوده است.

متعاقب جمعيت پذيري شهر در دهه هاي گذشته روستاهاي اطراف شهر بخصوص آنهايي که در حوزه استحفاظي شهر قرار داشتند نيز از رشد جمعيت چشمگيري برخوردار شده و حتي درصد جمعيت پذيري برخي از آنها بيش از شهر بوده است، بگونه اي که روستاهاي جوي آباد و جعفر آباد در دهه 65_1355 نرخ رشدي برابر با 11 درصد که ناشي از مهاجرپذيري مهاجران روستايي بختياري است و روستاي آدريان نرخ رشدي برابر با 7درصد داشته اند. لازم به ذکر است که روستاهاي مذکور به همراه روستاي هرستان هم اکنون در محدوده خدماتي خميني شهر قرار دارند.

در آمارگيري سال 1370 شهر خميني شهر 119409 نفر جمعيت داشته است . 15% نرخ رشد جعميت شهر در طي 5 ساله، 70_1365 برابر با 8/2 درصد بوده است. آمارگيري سال 1370 خميني شهر در محدوده شهري سال 1365 محاسبه شده و جمعيت روستاها و نواحي الحاقي به شهر در طي سالهاي بعد در محاسبه جمعيت سال 1370 منظور نشده است . با توجه به اينکه روستاهاي جوي آباد _ جعفر آباد _ هرستان و آدريان هم اکنون جزء محدوده شهري خميني شهر هستند، جمعيت اين روستاها نيز مي بايد در محاسبه جمعيت سال 1370 شهر منظور گردد. بر اين اساس جمعيت شهر خميني شهر به اضافه روستاهاي الحاقي در سال 1370 برابر با 160 هزار نفر برآورد مي شود. نرخ رشد جمعيت شهر در محدوده خدماتي شهر در طي سالهاي 65_1370 رقمي برابر با 7/3 درصد مي باشد. بطور کلي نرخ رشد جمعيت خميني شهر در محدوده هاي فعلي شهر در طي سه دهه 45_1335 و 55_1345 و 65_1355 و همچنين پنجساله 70_1365 به ترتيب برابر 3/3 ، 9/3 ، 5/5 ، 7/3 درصد بوده است . متوسط نرخ رشد شهر در 35 سال گذشته برابر با 2/4 درصد بوده‌است. چنانچه متوسط نرخ رشد 35 ساله اخير شهر را مبناي پيش بيني جمعيت آينده آن قرار دهيم مي توان انتظار داشت خميني شهر در سالهاي 1380 ، 1390 به ترتيب جمعيتي حدود 240000 و 385000 نفر را در خود جاي دهد.

- مهندسين مشاور ستيران/ طرح آمايش سرزمين ستيران/جلد 8/اصفهان – همايونشهر-نجف آباد و آرياشهر

تفکيک سه محله اصلي سده

بسم الله الرحمن الرحيم
تا اين زمان که پايگاه سده در خدمت همشهريان محترم بوده است اطلاعات مربوط به محله هاي مختلف سده يا خميني شهر فعلي را بارتاب کامل داده است
ولي امروز بنده ميخواهم که جزئي تر به محلات خميني شهر بپردازم تا قسمتهاي مختلف شهر را نام برده باشيم
همان طور که در پست هاي قبلي گفتيم سده در گذشته متشکل بوده از سه محله فروشان (پريشان) خوزان(خيزان)و ورنوسفادران(ونسفهان)ولي در حال حاضر با افزايش جمعيت شهر سده نيز افزايش يافته و محلات فراواني به اين چند محله اضافه شده است که باز از آن محلات نيز در پستهاي گذشته به طور کامل نام برده شده
ولي حال به تفکيک سه محله اصلي سده ميپردازم البته اين مسئله به معني تفرقه انداختن و يا متمايز کردن مردم از يکديگر نيست و فقط جهت اطلاع مردم تصميم
 به قرار دادن اين مطلب روي پايگاه گرفتيم.محله فروشان به قسمتهاي مختلفي تقسيم ميشود که مهمترين آنها محله هاي کوچک قلعه آقا ،لادره ،نورآباد،دربسيد و محله نو است.اما قسمتهاي مهم ورنسفادران نيز گاردر،زاغ آباد ،اسفريز است که بايد گفته شود محلات فراوان ديگري نيز ديگر وجود دارد که چون تحت تاثير اين محلات قرار گرفته تقريبا آنها را نيز با نام اين محلات ميخوانند .تعجب نکنيد در مورد محله خيزان نيز مطالبي وجود دارد ولي چون اين محله به علت قرار گفتن در مسير خيابانها تقريبا محله با نام خيابان شناخته ميشوند که مهمترين اين خيابانها خيابان بوعلي سينا، خيابان شريعتي جنوبي و ابتداي خيابان امام شمالي است .به عزيزان و خوانندگان عزيز بار ديگر متذکر ميشوم که نامهاي کوچکتري نيز وجود دارد که در صورت درخواست شما روي پايگاه قرار خواهيم داد. در پستهاي ديگر به تفکيک محله هاي ديگر ميپردازيم .

 

وجه تسميه محله اندوان:

اندان يعني جايگاه پخش كردن آب كاريز.از طرف ديگر يكي از شاهك نشين هاي شمال كشور در دوران مادها,اندوها بودند كه با تهاجم آشوريها به نقاط ديگر مهاجرت مي كنند.اندوان در قديم داراي يك دروازه ورودي در محله ميريان و نيز 6برج ديده باني و يك قلعه مستطيل شكل كوچك بوده است.
اندوان در نزديكي خوزان ياداور (سلسله آوران و انزان عيلام) مي باشد.اندوان سده,ر 40دقيقه و 32درجه عرض جغرافيايي و 33دقيقه و 51درجه طول جغرافيايي و با ارتفاع 1592 متر از سطح دريا,در سده قرار دارد.واژه اندان كلمه فارسي نيست و بايستي از زبان عيلامي ها باشد زيرا پس از چيرگي عيلامي ها,نام بسياري از مناطق را به زبان خود تغيير دادند.شايد چون ساكنين بومي و عيلامي نسب سده,با آريائيان پارسي روابط خوبي داشتند و در لشكر كشي هاي هخامنشي توان مند بوده و از خود شايستگي نشان مي دادند,از اين رو به افتخار كورش بزرگ نام دروازه نواحي مسكوني خود را اندان ناميدند.

وجه تسميه محله خوزان:


همي رفت تا لشکر خوزيان                         ز لشگر کسي را نيامد زيان
نظريات بسياري در اين رابطه وجود دارد .يکي از اين نظريات به شرح زير است.
شايد خوزان اشاره به مردمي ايلامي نسب و يا نژاد زاگرس و عيلامي باشد که به مرور از خوزستان و يا يکي از ايالت هاي عيلام به دليل تهاجم به آنان ويا مقاومت و يا عدم پرداخت ماليات به اين ناحيه مهاجرت کرده باشند.از آن زمان آنان را فرعوني ناميدند چون از تصوف و عرفان در قرن هفتم جانبداري کردند و بعدها به سپاه شاه اسماعيل صفوي پيوسته و از او حمايت مي کردند لذا مورد خشم سني هاي حنقي و شافعي(که اکنون شيعه شده بودند)قرار گرفته و آنها را فرعوني نامگذاري نمودند.

با توجه به عقيده ابن حوقل در خصوص مهاجرت يهوديان به اصفهان شايد شاخه هايي از يهوديان نيز در خوزان و باولگان سکني گزيده بودند و مردم اطراف اين نواحي آمدن يهوديان را به همسايگي خود تحمل نکرده و جنگهايي بين آنها رخ مي داد.خوزان مهد پرورش بسياري از نام آوران تاريخ بوده است.

حمزه اصفهاني , بخت النصر و يا ((بت نوسه بن ويوبن گودرز)) را از خوزان دانسته اند.

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

نویسنده:محمد
نام اين شهر از روزگار باستان تا سال 1338 هـ . ش «سده» بوده و روزگاري نيز آن را ماربين مي گفته اند. از 1338 هـ . ش «همايون شهر» ناميده شد و از اوايل پيروزي انقلاب اسلامي، به خميني شهر تغيير نام پيدا کرد. واژه «سده» در فرهنگ نفيسي و برهان قاطع به معني آتش شعله كننده و شعله بلند و تازيانه دار آمده است. سده واژه اي فارسي است كه در پهلوي به صورت «ست»و «سد» آمده است. نام «سده» نامي درست، به جا و زيبا بوده است. زيرا اين محل از سه ده به نام هاي: خوزان، فروشان،(فريشان/پريشان) و ورنوسفادران (بن اصفهان) به وجود آمده است كه در اثر گسترش روستاهاي سه گانه امروزه تبديل به يك شهر شده است.
تاريخ خميني شهر با توجه به نزديکي اش به اصفهان ( 8 كيلومتر) متأثر از تاريخ آن شهر تا حدود زيادي همانند آن است. در كوي خوزان شهر خميني شهر، دژ دفاعي مهمي به نام كهن دژ وجود داشته كه خرابه هاي آن هم چنان باقي است و گفته اند كهن دژ، پايتخت پادشاهان كياني و ساساني بوده است. در دوران اسلامي اين ناحيه از اهميت زيادي برخوردار بوده است. وجود مسجد جامع بزرگ كوي خوزان، شهر بودن آن را در گذشته تأييد مي کند. چرا که مسجد جامع از ويژگي هاي شهرهاي اسلامي است و روستاها فاقد آن بوده اند.

وجه تسميه محله قرطمان:


اصل آن كرتمان بوده كه "ك" اول واژگان فارسي در هنگام عربي شدن به "ق"تبديل شده است.اين احتمال نيز وجود دارد كه كرتمان در اصل گرطمان بوده كه عرب ها ناچارا با تبديل مخرج "گ" به "ق" واژه را به صورت قرطمان بيان مي كرده اند.اگر اين احتمال را قبول كنيم مي توانيم بگوييم يكي از شعبات تيره هاي اتحاد شش گانه پارسي در اين مكان روزگاري سكونت اختيار نموده اند.لذا كرتمان سده با كرمينه بخارا,كرمين كث در سيمون,كرمني در بست,كرمنجنه در خاور ايران و كرمانج در كردستان داراي آشنايي و همساني تاريخي ديرين است و از آن مي توان يك نوع مهاجرت تاريخي را استنباط نمود.

وجه تسميه محله باولگان(باورگان):

اين واژه در اصل پان ور گان بوده است.توضيح آن كه آريا ها كه به فلات ايران وارد شدند پس از پيروزي بر بومي ها دژهايي مي ساختند.درون اين دژها را به دو بخش كرد,در يك سو خانواده زندگي مي كرد و در سوي ديگر اسب و دام.شب ها در اين دژها آتش مي افروختند نام اين دژ را (ور) نوشته اند,چون ور به معني تعليم ,گرمي و حرارت آمده است.(وگان)به معني مكان تشكيل شده,و (ورگان)به معناي سرزمين يا دشت است.پس باولگان در حقيقت شهر پاسداران و نگهبانان در قديم بوده است.در باولگان سده به زبان ولاتي يا گويش مطابق با تركيب ساختاري جمله در زبان فارسي صحبت مي كنند.

وجه تسميه محله آدريان:

آتش براي آتشکده روستايي که در آن ده خانوار زردشتي زندگي کنند کافي است.چنين به نظر مي رسد که در اواخر عهد ساساني آتش آدريان آتش دهکده هاي کوچک بود و روستائيان در آتشگاه همگاني مذکور,آتش ورجاوند را به عنوان نموداري از اهورا در فضاي بسته مي پرستيدند.آدريان با کلمه آري کردي به معني آتش قرابت دارد.پس آدريان فعلي بخشي از يک ملت بزرگ بودند که در نواحي مختلف از پنجاب تا يونان و من جمله سده کنوني سکني گزيدند.

وجه تسمیه محله فروشان:

برخي از كهنسالان سده طي مصاحبه داستاني جالب دراين خصوص ذكر نمودند.در قديم يكي از طوايف كوچرو در حوالي درب بالا دو مرده سكني مي گزينندو به كشاورزي روي مي آورند و چون آب خوزاني ها را تصرف كردند اهالي خوزان از آنها علت را جويا مي شوند و آنها در جواب مي گويند چون ما پريشان اوضاع هستيم اين زمين ها را تسخير كرديم.

اين غائله با وساطت اهالي بن خاتمه مي يابد.

نظريه ديگري نيز در اين رابطه به شرح زير وجود دارد:پس از آباد شدن خوزان مردم قوم ديمير از اعطاي زمين رايگان به مردم خوزان خبردار شده وبه محل اجداد خود آمده و ادعاي مالكيت مي كنند و خبر به پيروز شاه مي رسد وي مقداري زمين و يك چهارم از آب قنات پيروزشاهي را به آنها واگذار مي كند.نظر به اينكه افراد قوم ديمير مردماني زيبا بوده اند و در آن ديار به زيبايي آنها وجود نداشته است به دستور پيروز شاه اين قوم را پريوش و محله آنها را پريوشان نامگذاري مي كنند كه به مرور زمان به پروشان تبديل شده و معرب آن نيز فروشان است.

محله های سده

تفاوت های بسیاری بین سده قدیم با سده کنونی وجود دارد.یکی از این تفاوت ها بزرگی و مساحت سده قدیم با سده کنونی می باشد.محله هایی که اکنون اصفهان ادعای مالکیت آن را می کند روزی جزوه سده فعلی بوده است.اسامی زیر نام محله های سده می باشد که اکنون تعدادی از این محله ها را اصفهان به تصاحب خود در آورده است.

 ورنوسفادران               فروشان               خوزان               آدریان               اندوان               پلارت                         قرطمان                دینان               دستگرد قداده      باولگان                  وازیچه                        نصرآباد                 کوشک             بابوکان               گورتون        هرستان                     ولاشان                 اسفریز            کوکوچی             گارسله    

بناهای سده

بناهای سده را می توان در چهار گروه کلی به صورت زیر تقسیم نمود:

۱-ابنیه مذهبی:(مساجد و مناره ها,بقاع متبرکه,تکیه و حسینیه ها...)مسجد جامع خوزان,مسجد جامع فروشان,مسجد زنجیری ورنوسفادران,مسجد درب سید,مسجد آقا علی اکبر,مسجد جامع آدریان,مسجد جامع کوشک,مسجد ملا حیدر علی,مسجد سر پل فروشان,مسجد جامع اندوان,مسجد جامع دستگرد...

۲-ابنیه مسکونی و تسریفاتی:(کاخ ها و قصرها,دیوان های دولتی,برج ها)خانه سرتیپ سدهی,خانه مجیری ها,تالار ملک زاده,خانه محمد باقر درچه ای,خانه ترکیان,خانه عبدالکریم توکلی,خانه محمد علی و حاج حسن و خلوت کازرونی در دستگرد,خانه لطفعلی و حاج علی در اسفریز,تالار حاج ابوالحسن در اندوان...

۳-مراکز تعلیماتی و تحقیقاتی:(مدارس,دانشگاه ها,کتابخانه ها,رصدخانه ها و...)مکتب خانه های سده.

۴-ابنیه عام المنفعه:(بیمارستان ها,حمام ها,کاروان سراها,سدها و پل ها,سقا خانه ها,بازارها و...)حمام کوچک و بزرگ و یا حمام توده ای فروشان و حمام سرپل,کاروان سرای حاج علی,برج های کبوتر خانه...

وجه تسمیه محله ورنوسفادران

                سده جشن ملوک نامدار است                   ز افریدون و از جم یادگار است

ورنوسفادران را عده ای در محاورت عمومی همان بن اصفهان می دانند.بن به معنی بنیاد,اساس و اصل است و شاید اشاره به مردمی باشد که در اقلیم جدید سکنی گزیده اند.

قوم ورنوس از شجاع ترین سپاهیان ملکشاه(سومین پادشاه سلجوقی ۴۶۵هجری شمسی)بودند.همچنین این قوم گارد مسلح پادشاه را تشکیل می داده اند.پس از پیروزی های ملکشاه و آرام شدن اوضاع ایران وی مجلس جشنی ترتیب داد و به علت شجاعت و شهامت آنها را بهادران که به معنی دلیران است نامید و به عنوان قدردانی از آنها زمین های گاردژ را به آنها اهدا کرد و محل اسکان آنها نیز ورنوس بهادران نامیده شد که به مرور زمان به  ورنوسفادران تبدیل شده بود.البته این مطلب مستند نیست و با توجه به واقع شدن این قریه در آخرین حد توسعه اصفهان در گذشته,کلمه بن اصفهان به معنی آخر اصفهان می تواند تسمیه صحیح برای این مکان باشد که به مرور زمان به ورنوسفادران تغییر یافته است.شاید نظریه هر تسفلد در خصوص مهاجرت کلنی های یهود به اصفهان(و باولگان)در اوایل قرن چهارم میلادی با توجه به شباهت ولاتی با زبان کلیمیان,قابل تامل باشد.

وجه تسمیه سده


نظریه های متعددی در مورد نام سده وجود دارد. چند نظریه مهم به صورت زیر است:

*در سده سه دژ به نامهای کهندژ ، گاردمیر و دژیمیر وجود داشته است که در حال حاضر تنها خاطره ای از آنها باقی مانده است به این ترتیب که محله ای در خوزان به نام کهندژ نامیده می شود ، گاردر محله ای در ورنوسفادران می باشد و همچنین یک مادی به همین نام نیز وجود دارد که جوی گاردر نامیده می شود . گاردر می تواند تغییر گاردیمیژ باشد .بنابراین ریشه نام سده را در سه دژ می دانند.

** اتصال سه ده فروشان ، ورنوسفادران و خوزان (در ۳۰۰۰ سال قبل) و تشکیل سده نظریه دوم است.


***- برخی معتقدند این شهر محل برگزاری جشن باستانی سده (sade) بوده است . دلیل آن را نیز نزدیکی آتشگاه به این شهر می دانند .
سده یا سذگ جشن مخصوص آتش است که در روز صدم زمستان برگزار می شود .

ورنوسفادران

همشهری سلام

می خواهیم  کمی جزئی تر درباره محله های شهرمان صحبت کنیم.

از محله ورنوسفادران شروع می کنیم.

گفته می شود که نام این محله ترکیبی از ورنوس+فادران است ومعنای آن این است که اجداد مردم این محله از شهر ورنوس ایتالیا می باشند.

البت هنوز مدرکی دال بر این موضوع پیدا نکرده ام  اما شواهد این امر را تایید می کند.

به عنوان مثال شغل و حرفه اصلی و پر درآمد ترین کار مردم این محله امور مربوط به "سنگ" می باشد که در این امر در کل ایران زبانزد خاص و عام هستند، حال این را مقایسه کنید با صنعت سنگ ایتالیا که در جهان بی همتاست.

درآمد این سنگبری ها شکر خدا چنان خوب است که شهرهای اطراف (از جمله اصفهان) بر سر اخذ مالیات آن دعوا می کنند.

(قابل توجه کسانی که نمک سده را می خورند و نمکدان می شکنند.)

صداقت در گفتار و رک بودن از مهمترین ویژگی های مردم این دیار است.

این مردمان علاوه بر تکلم به زبان فارسی به زبان شیرین "ولاتی" هم صحبت می نمایند.

این زبان تقریبا یک زبان بین المللی می باشد که به مرور زمان با فارسی ترکیب شده است.

البت به علت کم توجهی اهالی علم و فرهنگ به این زبان تاریخی، ولاتی کم کم رنگ فراموشی به خود گرفته است به طوری که اکنون همه افراد این محله دیگر نمی توانند به این زبان تکلم کنند.

جای آن است که فرهنگ دوستان این دیار دستی بالا بزنند و مقدمات تالیف کتاب دستور زبان ولاتی را فراهم نمایند.

خود محله ورنوسفادران از زیر محله های متعددی تشکیل شده که پرداختن به آن را به متخصصان امر واگذار می کنیم.

از همشهریان ورنوسفادرانی دعوت می نماییم یک تاریخچه مستند از محله خود برایمان ارسال کنند تا همگان بیشتر با مردمان خونگرم این دیار آشنا شوند.

 

 

موقعیت جغرافیایی سده

 

موقعيت جغرافيايي

شهرستان خميني شهر بامساحت 175/5كيلومترمربع وارتفاع 1595 متردرمركزاستان اصفهان درشمال غربي اصفهان درفاصله12كيلومتري شهراصفهان واقع شده است ازدوبخش كوهستاني (درشمال)ومنطقه دشت(درجنوب)تشكيل شده است .ازنظر زمين شناسي بيشتر رسوبات دوران دوم از دوره كرتاسه درشهرستان گسترش دارد وبيشتر تركيبات منطقه تركيبات اهني و ماسه سنگ است . تحت تاثير موقعيت جغرافيا يي ونفوذ توده هاي غربي وزاينده رود داراي اب وهواي خشك با تابستانهاي گرم و زمستانهاي نيمه سرد مي باشد به طوري كه حداكثر دما درتيرماه 40 درجه سانتي گراد وحداقل دما در دي ماه 11- درجه سانتيي گراد بوده است. بطور متوسط در هرروز 500 كالري حرارت تابش خورشيد را دريافت مي نمايد (هرسانتي متر مربع ) متوسط بارندگي ساليانه شهرستان حدود 119 ميليمتر است كه بيشترين ميزان بارندگي در زمستان وبهار مي بارد . در زمستان و بهار تقريبا بصورت منظم داراي وزش باد بويژه در طول روز است و بطور متوسط بين 6/5 تا 12 كيلومتر برساعت وزش باد دارد .جهت وزش باد غالبا از جنوب غربي وغرب به سمت شمال شرقي وشرق شهرستان مي باشد . به طور كلي خاكهاي شهرستان از بافت سنگين - داراي نفوذ كم تشكيل شده اند كه مناطق شمالي بعلت كوهستاني بودن ووجود سنگرييزه ها ازبافت درشت و قلوه سنگ برخوردار و در مناطق جنوبي ونزديك زاينده رود داراي رسوبات ريزبافت ولايه هاي شن تشكيل شده اند.وكلا خاكهاي شهرستان از نوع قهوه اي بياباني مي باشد .جهت ابهاي سطحي شهرستان از شمال و شمال غربي و جنوب و جنوب غربي است و حدود 123 ميليون متر مكعب اب زيرزميني برداشت مي گردد.پوشش گياهي شهرستان نيز بسيار محدود است .باتوجه به شرايط طبيعي فوق بطور كلي شهرستان خميني شهر از نظر افزايش جمعيت با محدوديتهايي روبرو است :

1- شهرستان داراي وسعت كم مي باشد.(4% درصد وسعت استان و 6/2 درصد جمعيت استان را داراست .)

2- از سوي شمال وشمال غربي امكان توسعه فيزيكي شهرها و روستاها وجود ندارد .(بعلت كوهستاني بودن )

3- درصورت افزايش جمعيت ابعاد توسعه به سمت زمينهاي كشاورزي جنوبي گسترش خواهد يافت .

4- بعلت محدوديت منابع اب و كمبود خاك كشاورزي در مناطق شمالي امكان توسعه كشاورزي در اين مناطق وجود ندارد.

5- عوامل طبيعي ازيك سو ومحدوديت وسعت از سوي ديگر از موانع اصلي درجهت رشد نقاط مسكوني وبالنتيجه افزايش جمعِيت شهرستان مي باشند به همين علت بايد رشدجمعيت شهرستان با برنامه ريزي دقيق كنترل گردد.

 

تاریخچه سده

شهرستان خميني شهر كنوني در ادوار گذشته بخشي از بلوك ماربين از توابع اصفهان محسوب مي شده كه اين قسمتها داراي اب كافي وخاك حاصلخيز بوده است .درابتدا شامل سه روستا يا سه ده به نامهاي پريشان يا فروشان يا پروشان _ خوزان يا خيزان _ ورنوسفادران يا بن اصفهان بوده .

بهمين علت به سده شهرت يافت .هر يك از روستاهاي تشكيل دهنده سده خود بعلت خاصي نام گرفته است پريشان در كتاب نصف جهان في تعريف الاصفهان از محمد مهدي بن محمدرضا الاصفهاني ذكر شده كه :فريشان رامعرف پريشان وپريشان خود مخفف پريوشان است كه از نام زني به اسم پريوش كه در زمان قديم بناي اين قريه رانهاده و به نامش منسوب گشته است.

وخوزان ازواژه خوزوان كه نشانه كثرت وجمع مي باشد درست شده است و خوز در سنگ نوشته هاي شاهنشاهان هخامنشي بصورت xuvata(uvaja)و به قوم عيلاميان وسرزمين انها گفته مي شد كه در منطقه كوهستاني از بين النهرين تا فلات ايران گسترده شده است .ضمنا در محله خوزان واقع در شهرستان كهندژ قرار دارد كه در وصف ان چنين امده است :در محله خوزان واقع در همايونشهر قلعه دفاعي مهمي به نام كهندژمجودداشته كه خرابه هاي ان در محله مزبور موجود است يكي از نويسندگان عقيده دارد كه كهندژ پايتخت سلاطين كياني وساساني بوده است ورنوسفادران يا بن اصفهان نيز به دوران ملكشاه سلجوقي باز ميگردد

موقعیت جغرافیایی سده

در جلگه سرسبز زاينده رود و در دامنه كوهستانهاي شمال غرب اصفهان سرزميني قرار دارد كه آن را ماربين مي خواندند. اين سرزمين كه تلفيقي از بزرگ شده چند روستا مي باشد ابتدا نام سده و امروز به نام خميني شهر مشهور است. شهر خميني شهر همسايه شمال غرب اصفهان و داراي آب و هواي معتدل مي باشد كه هرچه به سمت شمال  مي رويم اب و هوايش گرم و خشك مي گردد.
جمعيت اين شهر بیش از ۳۰۰ هزار نفر و كوچكترين شهرستان استان از نظر وسعت مي باشد تا همخواني وسعت و جمعيت تراكم بيش از حد را به ارمغان اورده است.
شهرستان خميني شهر چند دانشگاه را در خود جاي داده و داراي بناهاي تاريخي كهن همانند مساجد، تالارها ،‌گرمابه ها و .... مي باشد. وجود چشمه سارها ، باغات و كوهستانها با داشتن آب نماها و غارها از جاذبه هاي گردشگري اين شهر بشمار مي رود. همچنين هزاران شهيد و مشاهير همانند آيت ا.. شهيد اشرفي اصفهاني، آيت ا.. جبل عاملي ، آيت ا.. صهري و شاعران بزرگي همانند سروش ، شيوا و مافروخي از جمله افتخارات اين ديارند.