حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی كه تا چندى پيش پرجمعيت ترين مجتمع درسى را در حوزه علميه قم داشته و درس سطوح عاليه وى , بويژه كفايه اش , محمع نامشلان و محفل انس عاشقان تحصيل و تحقيق بوده است ,اينك با كوله بار سنگين بيش از پنجاه سال تجربه تحصيل و تدريس و تربيت شاگردان برجسته سيرت آن سلف صالح , در خانه اى محقر, با كمترين امكانات يه اداى وظيفه مشغول است .
اين استاد يگانه و صاحب تجربه كهن , آنگاه كه نام امام (مدظله ) را مى شنود با كهولت سن از جاى برمى خيزد و چنين مى گويد:[ به احترام نام ايشان بايد بلند شد] و بعد با ندوهى عميق ازاينكه امروز نسبت به وجودامام قدردانى كامل نمى شود, تاسف مى خورد. بى گمان , خاطرات اين مردان مرد, براى ما درس است . و پندهاى پدرانه آنان راهنماى راهمان ,و آنچه از چگونگى راهسپردن رهروان مى گويند,معيار سلوكمان .
به اين اميد راهى خمينى شهراصفهان شديم كه از خرمن دانش ,انديشه ,و تجربيات استاد بزرگ آيت الله حاج شيخ عبدالجوادجبل عاملى دسته گلى ارمغان طالبان حكمت و راهيان راه كنيم با قدردانى و سپاس كامل از حضور فرزند برومند فراهم آوردن اين مجموعه كمك و يارى فراوان كردند.
حوزه : با تشكرازاينكه ما را به حضور پذيرفتيد. و بااين اميد كه از خرمن تجربيات و معلومات شما خوشه هائى برگرفته شد سوالاتى چند را مطرح مى كنيم :
استاد: بفرمائيد.
حوزه : درابتداء خوب است مقدارى ازايام طلبگى و چگونگى تحصيلات استاد بشنويم .
استاد: زمانى كه من از سده 1 به قصد تحصيل راهى اصفهان شدم . مرحوم آقاشيخ محمدباقرجبلى عاملى دائى بنده در مدرسه مرحوم ثقه الاسلام حاج شيخ محمدعلى نجفى حجره اى داشتند. خدمت ايشان رسيدم و با كمك و راهنمائى ايشان مشغول تحصيل شدم .
هر دو هفته يكبار به قصد ديدار والدين پياده راه سده را در پيش مى گرفتم . دو فرسخ راه بود. در بازگشت يك بغچه نان به دوش داشتم كه غذاى دو هفته آينده ام بود. در آن سن وسال به اين كيفيت زندگى كردن مشكل بود.اما علاقه فراوان به تحصيل نمى گذاشت كه از سختى ها ناراخت شوم . معمولاطلبه ها هم مشابه همين وضعيت را داشتند. در عين حال مرتبه خوبى از خلوص و صفا مشاهده مى شد. دراساتيدمان موج مى زد, كه به ما روحيه و قوت قلب مى بخشيد.
حوزه : محضر كداميك ازاساتيداصفهان را درك فرموده ايد؟
استاد: در گذشته حوزه اصفهان رونق بسزايى داشت . وجوداساتيد گرانمايه و نادر به آن ,چنان جذابيتى داده بود كه شما كمتر كسى از بزرگان سلف را مى يابيد كه چند سالى دراين حوزه تحصيل نكرده باشد. مرحوم ملاهادى سبزوارى , آيت الله بروجردى و بزرگانى ديگر. ساليانى چنداز حوزه اصفهان بهره مند بوده اند.
من مغنى و مطلول را خدمت مرحوم جلال الدين 2 همائى كه بعد استاد دانشگاه تهران شدند خواندم .ايشان در مدرسه نيم آورد 3 حجره داشت . و درسشان را در مسجد جارچى 4 مى فرمودند. صفات خوبى در مرحوم همائى جمع شده بود. جدااو تقوا و مناعت طبع پشتكار عجيبى داشتند به صورتى كه مى توان يكى از خصوصيات خوب ايشان را حساس بودن نسبت به گذشت زمان دانست . لحظه اى را بى ثمراز دست نمى داد. گاهى مى شد كه ايشان كتاب سنگين و پرمحتوائى را در راه مطالعه يا حفظ مى كردند. به اين جهت بود كه مرحوم همائى در مدت چندين سال طلبگى مدرسه نيم آورد, جامعيتى دراكثر علوم معمول در آن زمان پيدا كرد. شرح لمعه را خدمت آقاميرزااحمدمدرس و آقاشيخ على يزدى خواندم . مرحوم آقاشيخ على يزدى آنگونه درادبيات مسلط بود كه به نحو رجز درس مى گفت , يعنى با عبارات مسجع و مقفى.
قسمت زيادى از قوانين را نزرد آقاسيدعلى نجف آبادى خواندم رسائل , مكاسب و حتى مقدارى از كفايه را خدمت فقيه و مجتهد معروف آقاميرسيدمحمدنجف آبادى خواندم .ايشان مردى بزرگ و در تدريس كفايه مدرس مبرزى بودند.
همراه آيت الله حاج آقاعطاءالله اشرفى اصفهانى درس مكاسب مرحوم شيخ محمدرضاجرقويه اى مى رفتيم . مرحوم جرقويه اى در زندگى خود حالات و كيفيات بسيار خوبى داشتند.ايشان نسبت به دنيا. به حداقل از ضروريات اكتفاء مى كرد و با مرتبه خوبى كه از مناعت طبع داشت پاكيزه مى زيست .
مرحوم حاج سيدمحمدمهدى درچه اى در مسجد نواصفهان مكاسب مى فرمودند, درس ايشان هم مى رفتم .