زندگينامه حجه الاسلام والمسلمين سيدمحمداحمدي فروشاني
همزمان با تحصيلات حوزوي، در 1336ش با شركت در آزمون كتبي، از دانشكدة معقول و منقول دانشگاه تهران ديپلم مدرسي گرفت، سپس خارج فقه و اصول را نزد آيتالله سيدحسين خادمي آموخت وبا ورود سيدعلي موسوي بهبهاني به اصفهان، مدتي ملازم درس وي شد و يك دوره تقريرات فقه و اصول را نزد او خواند (همان) و به مرتبة اجتهاد رسيد و از مراجعي چون آيتالله سيدابوالقاسم خويي و امام خميني در تصدي امور حسبيه و نيز روايت حديث اجازه گرفت و پس از آن سالها در حوزة علميه و مدارس صدر بازار، صدر خواجو، و جدة بزرگ اصفهان به تدريس علوم ديني پرداخت (همان).
احمدي فروشاني همزمان با تحصيل در حوزه، در عرصة سياست نيز فعال بود. او در مبارزات مردمي براي مليشدن صنعت نفت در 1329 ش شركت كرد. در قيام 30 تير 1331 ـ كه در اعتراض به استعفاي نخستوزير، محمدمصدق در 26 تير، و رويكارآمدن احمد قوام شكل گرفت ـ فعالانه حضور يافت و در تحصن سه روزة مردم و روحانيون اصفهان در تلگرافخانة اصفهان، در اعتراض به كشتار مردم و برقراري حكومت نظامي، زخمي شد. با شروع نهضت اسلامي، احمدي نيز با پيوستن به آن، فعاليتهاي سياسي خود را تداوم بخشيد و درمساجد و منابر به روشنگري پرداخت.
در 22 فروردين 1342، ژاندارمري اصفهان وي را به اتهام پخش اعلاميه و تحريك مردم بر ضد امنيت داخلي كشور بازداشت كرد و او در 10 ارديبهشت همان سال، به قيد التزام به پرداخت بيست هزار ريال و عدم خروج از حوزة قضايي اصفهان، آزاد شد (پروندة شماره 2754). احمدي پس از قيام 15 خرداد 1342، در سخنرانيهايش به كشتار مردم و دستگيري امام اشاره كرد، لذا در 13 مهر 1342 شهرباني اصفهان وي را به اتهام اهانت به محمدرضا پهلوي و تحريك مردم بازداشت كرد و او پس از چند بار بازجويي، در بيست و سوم همان ماه با تلاش حاج آقا رحيم ارباب به قيد التزام به پرداخت سيهزار ريال و شرط عدم خروج از حوزة قضايي دادسراي نظامي اصفهان، رهايي يافت (همان).
احمدي فروشاني جزو امضاكنندگان نامهاي بود كه جمعي از روحانيان و محصلان اصفهاني حوزة علميه قم در 26 اسفند 1343 به اميرعباس هويدا، نخستوزير وقت، نوشته و در آن خواستار الغاي تصويبنامههاي ضدديني و بازگرداندن امام خميني به ايران شده بودند (همان). نام احمدي در اعلامية اعتراض به اعدام محمد بخارايي، مرتضي نيكنژاد، صفار هرندي و صادق اماني (عاملان ترور حسنعلي منصور) كه واعظان و مبلّغان اسلامي اصفهان صادر كرده بودند، ديده ميشود (همان).
از فروردين 1342، مأموران ساواك در تعقيب احمدي بودند و بر اساس اسناد بر جاي مانده از ساواك، منع تعقيب وي را دادگاه عادي 302 اصفهان در 29 مرداد 1346 صادر كرد.
در خرداد 1349 سيدمحسن حكيم، مرجع تقليد وقت، از دنيا رفت و احمدي به مناسبت فوت وي در سخنرانيهاي خود در مدرسة صدر بازار به صراحت امام خميني را مرجع تقليد معرفي كرد (فرهنگ ناموران …، آرشيو). اين سخنرانيها سبب شد كه ساواك اصفهان او را زنداني و ممنوعالملاقات كند (پروندة شماره 2754).احمدي تا اسفند 1349 در زندان ماند و سپس با تلاش چند تن از روحانيون آزاد شد (فرهنگ ناموران...، آرشيو).
وي از 1351 ش به بعد همراه با سيدجلالالدين طاهري، امام جمعه اصفهان، در مسجد حسينآباد آن شهر به اقامه نماز جمعه پرداخت. سرانجام، حكومت اين مسجد را، كه يكي از پايگاههاي مهم قبل از انقلاب براي فعاليتهاي سياسي و مبارزاتي بود، بست(همان).
سخنراني احمدي در بروجن، در 25 تير 1353 به بازداشتشدن او و بازرسي منزلش انجاميد (پروندة شماره 2754)، اما وي در 10 مرداد همان سال به شرط التزام به عدم خروج از حوزة قضايي اصفهان، آزاد شد (همان). نام او در اواخر 1354 ش در فهرست روحانيون ممنوعالخروج بود. در گزارش ديگري از ساواك آمده است كه او و عدهاي از روحانيون، به واسطة يك رابط دائمي، از طريق مرز پاكستان هر ماه يكبار با امام خميني در ارتباط قرار ميگرفتند (همان).
در 17 دي 1356، به دنبال درج مقالهاي با عنوان «ايران و استعمار سرخ و سياه» در روزنامة اطلاعات، كه در آن به امام خميني اهانت شده بود، عدهاي از روحانيون اصفهان، از جمله احمدي، در اعتراض نامهاي به آيات و مراجع تقليد نوشتند (ياران امام …، 230 ـ 245). از احمدي در 3 بهمن 1356 به اتهام دخالت در تشويق مردم به تعطيلي بازار اصفهان، بازجويي شد (پروندة شماره 2754).
احمدي فروشاني در فروردين 1357، در مراسم چهلمين روز شهداي حادثة تبريز، در مسجد حكيم اصفهان سخنراني كرد و مأموران ساواك در 16 فروردين همان سال او را به اتهام ايراد مطالب خلاف و تحريك و برهمزدن نظم و آرامش بازداشت كردند. وي با رأي كميسيون امنيت اجتماعي اصفهان به دو سال اقامت اجباري در سقز محكوم شد و به آن شهر انتقال يافت (همان). يك ماه پس از تبعيد وي، اعلامية شديداللحن چهار تن از روحانيون تبعيدي سقز، از جمله احمدي، دربارة اوضاع ايران منتشر شد. سخنرانيها و فعاليتهاي سياسي احمدي، از جمله امضا و پخش اعلاميه، در سقز، مسئولان را بر آن داشت وي را به انارك تبعيد كنند كه البته عملي نشد (همان).
احمدي در 10 مهر 1357 در دادگاه شعبه اول اصفهان تبرئه شد ولي به اتهام تحريك و تشويق مردم به ايجاد شورش و بلوا، توسط ساواك سنندج دستگير و به زندان كميتة مشترك ضد خرابكاري در تهران منتقل گرديد (همان). او پس از چند بار بازجويي، به قرار التزام عدم خروج از حوزة قضايي تهران و پرداخت صد هزار ريال، در 8 آبان 1357 رهايي يافت و در ميان استقبال مردم شهر خويش به آنجا باز گشت. چندي بعد به اتهام سخنراني و بيان مطالب عليه دولت در مصلاي شيراز دستگير گرديد و پس از بازجويي آزاد شد. وي از آن به بعد در مدرسة حكيم و مدرسة صدر بازار به تدريس شرح نهجالبلاغه پرداخت (فرهنگ ناموران …، آرشيو).
در آستانة پيروزي انقلاب اسلامي، او نيز در تحصن روحانيون اصفهان، در اعتراض به حملات و كشتارهاي مردم تهران و سراسر كشور و در اعلام حمايت از تحصنكنندگان دانشگاه تهران، شركت كرد (ياران امام…، 534).
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، احمدي در 29 بهمن 1357 به فرمان امام خميني مأمور ساماندهي اوضاع خمينيشهر شد و چندي بعد، به درخواست مردم و موافقت امام، امام جمعة آن شهر گرديد. وي در خرداد 1359 در اولين دورة مجلس شوراي اسلامي، با كسب اكثريت آراء (2/98) به نمايندگي مردم خميني شهر انتخاب و وارد مجلس شد و به عضويت كميسيون نهادهاي انقلاب در آمد. او منتقد منازعات سياسي آن روزگار بود. وي در خرداد 1371 در انتخابات دورة چهارم مجلس شوراي اسلامي به نمايندگي مردم خميني شهر انتخاب گرديد (همان).
احمدي در 1377 ش سكتة مغزي كرد و در خانه بستري شد و در 11 شهريور 1382 در بيمارستان الزهراي اصفهان درگذشت. پيكر وي در 13 شهريوراز مسجد حكيم اصفهان به سوي مسجد سيد آن شهر تشييع شد و سپس به خميني شهر انتقال يافت و پس از تشييع در آن شهر، در جوار امامزاده سيدمحمد، كنار گلزار شهدا، به خاك سپرده شد.
آثار: تنها اثر چاپ شدة احمدي فروشاني رسالهاي در باب اهميت و وظايف ائمة جمعه به زبان عربي است.
احمدي در دوران تدريس در حوزه چند اثر پديد آورد كه ساواك هنگام دستگيري او آنها را نيز ضبط كرد. از جملة اين آثار است: 1ـ تقريرات درس خارج فقه و اصول سيدعلي موسوي بهبهاني. 2ـ شرح نهجالبلاغه (به فارسى) شامل بيش از بيست خطبه. 3ـ مجموعه شعر در مباحث اخلاقي (همان).
منابع و مآخذ: پروندة شماره 2754، ساواك اصفهان؛ فرهنگ ناموران معاصر ايران، آرشيو؛ ياران امام به روايت اسناد ساواك، كتاب نوزدهم (خادم شريعت)، تهران، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1380 ش.
احمدي فروشاني همزمان با تحصيل در حوزه، در عرصة سياست نيز فعال بود. او در مبارزات مردمي براي مليشدن صنعت نفت در 1329 ش شركت كرد. در قيام 30 تير 1331 ـ كه در اعتراض به استعفاي نخستوزير، محمدمصدق در 26 تير، و رويكارآمدن احمد قوام شكل گرفت ـ فعالانه حضور يافت و در تحصن سه روزة مردم و روحانيون اصفهان در تلگرافخانة اصفهان، در اعتراض به كشتار مردم و برقراري حكومت نظامي، زخمي شد. با شروع نهضت اسلامي، احمدي نيز با پيوستن به آن، فعاليتهاي سياسي خود را تداوم بخشيد و درمساجد و منابر به روشنگري پرداخت.
در 22 فروردين 1342، ژاندارمري اصفهان وي را به اتهام پخش اعلاميه و تحريك مردم بر ضد امنيت داخلي كشور بازداشت كرد و او در 10 ارديبهشت همان سال، به قيد التزام به پرداخت بيست هزار ريال و عدم خروج از حوزة قضايي اصفهان، آزاد شد (پروندة شماره 2754). احمدي پس از قيام 15 خرداد 1342، در سخنرانيهايش به كشتار مردم و دستگيري امام اشاره كرد، لذا در 13 مهر 1342 شهرباني اصفهان وي را به اتهام اهانت به محمدرضا پهلوي و تحريك مردم بازداشت كرد و او پس از چند بار بازجويي، در بيست و سوم همان ماه با تلاش حاج آقا رحيم ارباب به قيد التزام به پرداخت سيهزار ريال و شرط عدم خروج از حوزة قضايي دادسراي نظامي اصفهان، رهايي يافت (همان).
احمدي فروشاني جزو امضاكنندگان نامهاي بود كه جمعي از روحانيان و محصلان اصفهاني حوزة علميه قم در 26 اسفند 1343 به اميرعباس هويدا، نخستوزير وقت، نوشته و در آن خواستار الغاي تصويبنامههاي ضدديني و بازگرداندن امام خميني به ايران شده بودند (همان). نام احمدي در اعلامية اعتراض به اعدام محمد بخارايي، مرتضي نيكنژاد، صفار هرندي و صادق اماني (عاملان ترور حسنعلي منصور) كه واعظان و مبلّغان اسلامي اصفهان صادر كرده بودند، ديده ميشود (همان).
از فروردين 1342، مأموران ساواك در تعقيب احمدي بودند و بر اساس اسناد بر جاي مانده از ساواك، منع تعقيب وي را دادگاه عادي 302 اصفهان در 29 مرداد 1346 صادر كرد.
در خرداد 1349 سيدمحسن حكيم، مرجع تقليد وقت، از دنيا رفت و احمدي به مناسبت فوت وي در سخنرانيهاي خود در مدرسة صدر بازار به صراحت امام خميني را مرجع تقليد معرفي كرد (فرهنگ ناموران …، آرشيو). اين سخنرانيها سبب شد كه ساواك اصفهان او را زنداني و ممنوعالملاقات كند (پروندة شماره 2754).احمدي تا اسفند 1349 در زندان ماند و سپس با تلاش چند تن از روحانيون آزاد شد (فرهنگ ناموران...، آرشيو).
وي از 1351 ش به بعد همراه با سيدجلالالدين طاهري، امام جمعه اصفهان، در مسجد حسينآباد آن شهر به اقامه نماز جمعه پرداخت. سرانجام، حكومت اين مسجد را، كه يكي از پايگاههاي مهم قبل از انقلاب براي فعاليتهاي سياسي و مبارزاتي بود، بست(همان).
سخنراني احمدي در بروجن، در 25 تير 1353 به بازداشتشدن او و بازرسي منزلش انجاميد (پروندة شماره 2754)، اما وي در 10 مرداد همان سال به شرط التزام به عدم خروج از حوزة قضايي اصفهان، آزاد شد (همان). نام او در اواخر 1354 ش در فهرست روحانيون ممنوعالخروج بود. در گزارش ديگري از ساواك آمده است كه او و عدهاي از روحانيون، به واسطة يك رابط دائمي، از طريق مرز پاكستان هر ماه يكبار با امام خميني در ارتباط قرار ميگرفتند (همان).
در 17 دي 1356، به دنبال درج مقالهاي با عنوان «ايران و استعمار سرخ و سياه» در روزنامة اطلاعات، كه در آن به امام خميني اهانت شده بود، عدهاي از روحانيون اصفهان، از جمله احمدي، در اعتراض نامهاي به آيات و مراجع تقليد نوشتند (ياران امام …، 230 ـ 245). از احمدي در 3 بهمن 1356 به اتهام دخالت در تشويق مردم به تعطيلي بازار اصفهان، بازجويي شد (پروندة شماره 2754).
احمدي فروشاني در فروردين 1357، در مراسم چهلمين روز شهداي حادثة تبريز، در مسجد حكيم اصفهان سخنراني كرد و مأموران ساواك در 16 فروردين همان سال او را به اتهام ايراد مطالب خلاف و تحريك و برهمزدن نظم و آرامش بازداشت كردند. وي با رأي كميسيون امنيت اجتماعي اصفهان به دو سال اقامت اجباري در سقز محكوم شد و به آن شهر انتقال يافت (همان). يك ماه پس از تبعيد وي، اعلامية شديداللحن چهار تن از روحانيون تبعيدي سقز، از جمله احمدي، دربارة اوضاع ايران منتشر شد. سخنرانيها و فعاليتهاي سياسي احمدي، از جمله امضا و پخش اعلاميه، در سقز، مسئولان را بر آن داشت وي را به انارك تبعيد كنند كه البته عملي نشد (همان).
احمدي در 10 مهر 1357 در دادگاه شعبه اول اصفهان تبرئه شد ولي به اتهام تحريك و تشويق مردم به ايجاد شورش و بلوا، توسط ساواك سنندج دستگير و به زندان كميتة مشترك ضد خرابكاري در تهران منتقل گرديد (همان). او پس از چند بار بازجويي، به قرار التزام عدم خروج از حوزة قضايي تهران و پرداخت صد هزار ريال، در 8 آبان 1357 رهايي يافت و در ميان استقبال مردم شهر خويش به آنجا باز گشت. چندي بعد به اتهام سخنراني و بيان مطالب عليه دولت در مصلاي شيراز دستگير گرديد و پس از بازجويي آزاد شد. وي از آن به بعد در مدرسة حكيم و مدرسة صدر بازار به تدريس شرح نهجالبلاغه پرداخت (فرهنگ ناموران …، آرشيو).
در آستانة پيروزي انقلاب اسلامي، او نيز در تحصن روحانيون اصفهان، در اعتراض به حملات و كشتارهاي مردم تهران و سراسر كشور و در اعلام حمايت از تحصنكنندگان دانشگاه تهران، شركت كرد (ياران امام…، 534).
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، احمدي در 29 بهمن 1357 به فرمان امام خميني مأمور ساماندهي اوضاع خمينيشهر شد و چندي بعد، به درخواست مردم و موافقت امام، امام جمعة آن شهر گرديد. وي در خرداد 1359 در اولين دورة مجلس شوراي اسلامي، با كسب اكثريت آراء (2/98) به نمايندگي مردم خميني شهر انتخاب و وارد مجلس شد و به عضويت كميسيون نهادهاي انقلاب در آمد. او منتقد منازعات سياسي آن روزگار بود. وي در خرداد 1371 در انتخابات دورة چهارم مجلس شوراي اسلامي به نمايندگي مردم خميني شهر انتخاب گرديد (همان).
احمدي در 1377 ش سكتة مغزي كرد و در خانه بستري شد و در 11 شهريور 1382 در بيمارستان الزهراي اصفهان درگذشت. پيكر وي در 13 شهريوراز مسجد حكيم اصفهان به سوي مسجد سيد آن شهر تشييع شد و سپس به خميني شهر انتقال يافت و پس از تشييع در آن شهر، در جوار امامزاده سيدمحمد، كنار گلزار شهدا، به خاك سپرده شد.
آثار: تنها اثر چاپ شدة احمدي فروشاني رسالهاي در باب اهميت و وظايف ائمة جمعه به زبان عربي است.
احمدي در دوران تدريس در حوزه چند اثر پديد آورد كه ساواك هنگام دستگيري او آنها را نيز ضبط كرد. از جملة اين آثار است: 1ـ تقريرات درس خارج فقه و اصول سيدعلي موسوي بهبهاني. 2ـ شرح نهجالبلاغه (به فارسى) شامل بيش از بيست خطبه. 3ـ مجموعه شعر در مباحث اخلاقي (همان).
منابع و مآخذ: پروندة شماره 2754، ساواك اصفهان؛ فرهنگ ناموران معاصر ايران، آرشيو؛ ياران امام به روايت اسناد ساواك، كتاب نوزدهم (خادم شريعت)، تهران، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1380 ش.
+ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم آذر ۱۳۸۷ ساعت 7:5 توسط علی حدادی(نویسنده سابق)
|