فرا گرفته است.
ايشان پس از سالها مجاهدت علمي به خميني شهر برگشت و با تاسيس حوزه علميه(درخيابان شريعتي،پنجشنبه بازار)به تربيت شاگردان و تدريس علوم ديني پرداخت.حوزه علميه ايشان هم اكنون نيز در دو نوبت فعال است.
ايشان در سال ۱۳۶۹ دعوت حق را لبيك گفت.مزار اين عالم وارسته در امام زاده سيد محمد ميباشد.
دراين قسمت توجه شما را به مصاحبه اي كه ايشان در سال ۱۳۶۸ با مجله حوزه داشته جلب مي كنم.ضمنا امكان برقراري ارتباط با فرزند ايشان كه در قم هستند مقدور نشد(البته ايشان مرتبا به حوزه حضرت آيت الله مشكوة در رفت و آمدند).انشاالله در پستهاي بعدي در مورد اين عالم بزرگوار مطالب ديگري عنوان مي كنم.
اینک که بشر سراسیمه سر,از خواب گران برخاسته و در شب ترین شب تاریخ , چشم به چشمه خورشید دوخته است , بر حوزه های علمیه است که چشمه بانانی تیزبین , عاشق پیشه و ثابت قدم تربیت کننده , تابسان چشمه کویر کسالت بار قرن بجوشند و بیداران این شب سهمگین و قیرگون را آرامش جانی باشند.
دراین رستاخیر عظیمی که سلاله پاک پیامبر آفریده است , رسالت حوزه ها, علاوه بر حفظ ذخائر و گنجینه های کهن , خانه تکانی جدی است . باید دراهداف و برنامه ها, دگرگونی ژرفی بوجود بیاید وافق های دید کاملا تحول بیاید.
امروز که[ ورایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا] دقیقا مصداق یافته است و مشتاقان و تشنگان معارف بلنداسلامی , فوج فوج ازاینجا و آنجای جهان به دین حق می گروند, وظیفه است که با همتی بلند و دلی دریاوار, ساختار فعلی حوزه های علوم اسلامی , در جهت استقبال پرشکوه از گرویدگان به اسلام ناب محمد[ص] و پاسخگوئی به مشکلات آنان تحول بیابد و طرحی نو دراین کانونهای مقدس والهی پی افکنده شود.
مجله , باایمان به این رسالت عظمی , سپاس آن یکتای بی همتا را, دیری است در پهنه دارالاسلام به جستجو پرداخته و با چهره های پر فروغ حوزه اسلامی , به گفتگو نشسته واز پارسائی و تلاش و غیرت دینی این مردان بزرگ , درویشانه , برگ سبزی , هدیه به پیشگاه سلیمانی چشمه بانان خورشید آورده است , به امید آن که در راستای این وظیفه خطیر مفیدافتد.
دراین شماره , در پی همان رسالت , با حضرت آیه الله مشکوه , یکی از چهره های پارسا برجسته حوزه علمیه اصفهان , قم , نجف واز شاگردان والامقام حضرات آیت عظام : شیخ عبدالکریم حائری , بروجردی , سیدابوالحسن اصفهانی , آقا ضیاء عراقی , کمپانی و ... گفتگو نشسته ایم و آنچه در پیش روی دارید قطره ای است از آن چشمه فیاض و گوارا. به امید آن که ایزد یکتا, توفیق دهاد که از پارسائی , تلاش و دانش آن عزیز بهره یاب گردیم .
[حوزه]
حوزه : با سپاس ازاین که
مصاحبه با مجله ما را قبول فرمودید, لطفااز تحصیلات واساتید بزرگوارتان در سه حوزه بزرگ اسلام :اصفهان , قم و نجف برای ما مطالبی را بیان بفرمایید.
استاد: خواندن و نوشتن را در همینجا (سده ) فرا گرفتم . برای ادامه تحصیل به اصفهان رفتم (مدرسه در کوش ) و در آنجا در محضر حاج آخوند زفره ای , که در مقدمات متبحر بود, مقدمات متبحر بود, مقدمات را خواندم . شرح لمعه را پیش حاج ملاحسین علی حسین علی صدیقین خواندم . روش ایشان در درس اینگونه بود که می گفت : متن درس را بخوانید. ما متن درس را می خواندیم وایشان اشتباهات ما را بر طرف می کرد.اینجور نبود که ایشان متن درس را بخواند و ما گوش کنیم ،خیر, باید خودمان متن درس را بخوانیم و مطلب را شرح بدهیم . لذا ما ناچار بودیم پیش مطالعه دقیق داشته باشیم و مطالب را خوب یاد بگیریم که در نزد ایشان بتوانیم درس را بخوانیم . ما, چند نفری که در خدمت ایشان درس می خواندیم , بااین روش , بطوری به لمعه جلداول , مسلط شده بودیم که به آسانی جلد دوم لمعه را درس می گفتیم .
معالم و مقداری از شرایع را نزد آقا شیخ احمد شاه آبادی خواندم . بعد آمدم مدرسه صدر.
قوانین را پیش هر کس شروع کردم دیدم از عهده اش بر نمی آید یک مقداری پیش مطالعه کردم که مگر متوجه شوم , نشد،تااین که رفتم خدمت شیخ محمد حکیم گنابادی , عموی شیخ بهلول . دیدم که ایشان خیلی متبحر هستند و خوب درس می گویند،لذا پیش ایشان قوانین را خواندم . من بجوری به قوانین مسلط شدم که در قم و نجف درس می دادم . در همین رابطه خاطره ای نقل می کنم : روزی در قم , در درس مرحوم آیت الله بروجردی حاضر شدم .ایشان مطلبی رااز آخوند, نقل کردند و رد فرمودند و بعد مطلبی که نظر خودشان بود مطرح کردند. وقتی که تصمیم گرفتنداز مسجد خارج شوند, گفتم آقااین مطلب حضرت عالی را مرحوم میرزا در قوانین دارد. اشکالی را هم که مطرح فرمودیددر رابطه با نظر آخوند, در حاشیه کتاب خود آخوند هم هست .ایشان فرمودند: کتاب من که حاشیه نداشت و من هم نمی توانم تمام حواشی و کتب را ببینم . خدا رحمتش کند, بحرف من خیلی توجه فرمود.البته این که مرحوم بدون مطالعه حواشی نظریاتشان مطابق نظریات بزرگان از کار درمی آمد, دلیل بر متبحر و مسلط بودنش بود.
مکاسب را پیش مرحوم آقا سید مهدی درجه ای خواندم . روش درس ایشان این بود که هنگام تدریس مکاسب , غلطهای مکاسب را هم می گفتند و ما تصحیح می کردیم .ایشان می فرمودند:اگر خواستید مکاسب را چاپ کنید, نسخه من را برای چاپ ببرید. آن مرحوم به من خیلی توجه داشتند.
کفایه را خدمت مرحوم سید محمدعلی نجف آبادی , شاگرد مرحوم آخوند, خوانده ام . آن بزرگوار در کفایه استاد بود و می گفت:[ بعضی از جاهای کفایه را خودم بیان کرده ام] یعنی من عنوان کردم و مرحوم آخوند نوشتند.
فرائد را پیش مرحوم سید مرتضی جارچی خوانده ام . معروف بود که ایشان شاگرد آقامیرزا حبیب الله رشتی بوده است . مرحوم میرزا علی آقا شیرازی درباره ایشان می فرمودند:[ کهنه ملا]. خوب , خیلی وارد بود. می گویند: مرحوم میرزا محمد رضا خراسانی هم پیش ایشان تحصیل می کرده است .این بود خلاصه ای از دوران تحصیلی ام در شهراصفهان .
البته این مطلب را هم بگویم که : هم مباحثه من مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد جبل عاملی بود.
وقتی که برای ادامه تحصیل وارد قم شدم , قرار شد درامتحانی که توسط آیت الله حاج شیخ عبدالکریم ,از طلاب گرفته می شد شرکت کنم ( البته این امتحان غیرازامتحانی بود که توسط دولت از طلاب گرفته می شد.) هدف ازاین برنامه امتحانی , که به امر حاج شیخ انجام می شد,این بود که قدرت و توان هر کسی روشن شود و میزان استعدادش سنجیده شود،تا در درسی که می خواهد شرکت کند مناسب استعدادش باشد. بنا شد آیت الله اراکی از من امتحان بگیرند،لذا خدمت ایشان رفتم ایشان فرمودند: شما استاد من شاگرد. مطلبی را مطرح کردم .ایشان ایراد گفتند. من پاسخ گفتم . خلاصه , بگو مگو بالا گرفت .ایشان فرمودند: قوه درسی واستعداد شما خوب است . شما بیایید درس حاج شیخ . حاج شیخ خارج[ صلاه] درس می دادند. بنده دراین درس شرکت کردم .
ایشان ایراداتی به مرحوم آخوند می گرفتند که پسر مرحوم آخوند, منظوراز فرمایشات پدر بزرگوارشان را نوشتند و خدمت حاج شیخ فرستادند. حاج شیخ که آن نوشته را دیدند, فرمودند: من اشتباه کرده ام . لذا در حاشیه کتاب[ در], نظرشان را نوشتند واز نظر اولیشان برگشتند.
درر, دو چاپ شده است . یک چاپ حاشیه دارد, که حاشیه اش همان مطلبی است که پس از نوشته پیر مرحوم آخوند, در رابطه با تغییر نظریه شان نوشته اند.این مطالب راایشان به من و آیت الله اراکی انشاء می کردند و ما می نوشتیم , تا به چاپ رسید. در آن زمان خیلی از آقایان به درس حاج شیخ تشریف می آوردند. حاج سید محمد تقی خوانساری , آقای صدر, آقای حجت , آقای گلپایگانی , حضرت امام و ... شرکت می کردند.امام را ندیدم که اشکالی بگیرند, ولی مرحوم حاج سید محمدتقی خوانساری مرحوم داماد اشکال می کردند. یادم هست , یک روزی حاج شیخ به حاج سیدمحمدتقی خوانساری , فرمودند:[ یالیت الشباب لنا یعود]،تا با شما سرو کله می زدم و خسته ات می کردم .
مرحوم حاج شیخ , مرد تقوا و بی علاقه به دنیا بود. حاج میرزا مهدی بروجردی , پدرخانم آیت الله گلپایگانی , نقل می کردند که به مرحوم حاج شیخ عرض کردیم : آقا چیزی برای شاه راجع به اوضاع روز (کشف حجاب و ...) بنویسید,اگر ننویسید ما خودمان به نام شما چیزی خواهیم نوشت . آقا ناراحت شد و عمامه اش را به زمین زد و قسم خورد که تکذیب خواهم کرد. بالاخره , وادارش کردند که بنویسد.ایشان هم بنابر آنچه نقل کرده اند نوشتند :[ اعلیحضرتا, سکوت من برای تعالی و ترقی دولت بود و تکلم من هم اکنون برای همین است .اوضاع فعلی , خلاف مذهب جعفری است . شما موقوف کنید, تا من راحت شودم]. در پاسخ ایشان , بنابر آنچه نقل کرده اند, تلگرافی آمد که نوشته بود :[حضرت آیت الله , خوب بود که طریق مرضیه سابق رااز دست نمی دادید. جواب شما را کتبا خواهیم فرستاد]. ما که چیزی از جواب کتبی ندیدیم , جزاین که قوای نظامی مدرسه را دراختیار گرفتند و طلبه ها را دستگیر کردند. و رفت و آمد مشکل شد. خلاصه , حاج شیخ هم کسالت پیدا کردند و به رحمت ایزدی پیوستند. پس از تشیع جنازه , جلو مسجدامام , مامور گذاشتند و مانع برگزاری مجلس ترحیم شدند.البته جای دیگر مجلس ترحیم برگزار شد .
پس از فوت مرحوم حاج شیخ , درسها تعطیل شد. روزی مرحوم حجت تشریف آوردند و فرمودند: فرض می کنیم , مرحوم حاج شیخ کسالت دارند و به ما دستور داده اند که درسها را شروع کنیم ،لذا ما درس را شروع می کنیم . این حرکت ایشان به این خاطر بود که حوزه مقدسه قم رااز بین نبرند و تعطیل نکنند. خلاصه حضرات آیات درسها را شروع کردند. خدا رحمت کند آیات ثلاثه را که حوزه مقدسه قم را نگهداشتند و نگذاشتنداز هم بپاشد. در آن موقع من پیش آقای خوانساری شوارق می خواندم وآقای جبل عاملی , دوست و هم مباحثه من , پیش امام خمینی ,اسفار می خواندند.
اما تحصیلات من در حوزه نجف , هفت سال طول کشید. در آن حوزه , در درس سه نفراز بزرگان شرکت می کردم : مرحوم آقا ضیاا, فقه واصول مرحوم آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی , فقه ،مرحوم محمدحسین غروی کمپانی ,اصول .
آنچه از درس آقاضیاء را نوشته ام :از فقه , آنچه از درس آقا ضیاء را نوشته ام :از فقه , ولایت فقیه وازاصول از مباحث الفاظ الفاظ تا مشتق . می خواستم بر مباحثی که خودشان نوشته اند, حاشیه ای بنویسم که دیدم فکرشان تغییر می کند. خودشان هم فرمودند: هشت دوره انسداد را نوشته ام و هر بار یک جوری شده است .از فقه مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی هم نوشته هائی دارم .این بزرگان واقعا مروج دین بودند. به طلاب خیلی علاقه داشتند و همیشه آنان را تشویق می کردند.
حوزه :خواهش می کنیم
مقداری از ویژگیها خصوصیات اخلاقی اساتیدتان , برای ما صحبت بفرمایید:
4استاد: آقای حکیم , تنها زندگی می کردند. پیرمردی بود مجرد و در حجره مدرسه صدر زندگی ساده ای داشت .از آقا ضیاء سوال کردم که آقای حجت یا آقای سیدمحمدتقی خوانساری , کدامیک ملاترند؟ایشان فرمودند: آقای حجت از من بیشتر چیزی یاد گرفتند, ولی حاج سیدمحمدتقی خوانساری , نمره سیدمحمدعلی نجف آبادی است .
یکی دیگرازاساتید ما, مرحوح حاج شیخ محمدرضا مسجد شاهی بود. شنیدم که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم , درباره ایشان فرموده بودند :[فاضلی مثل ایشان نداریم]. من میل داشتم از نجف که بر می گردم , در درس این دو بزرگوار شرکت کنم . وقتی که برگشتم , الحمدلله , موفق شدم که از محضراین دو بزرگوار بهره ببرم . هنگامی که در درس حاج شیخ محمدرضا مسجدشاهی شرکت کردم ,ایشان در تزاحم حقوق بحث می کردند.اشکالی به نظرم رسید مطرح کردم اما حل نشد. برای بار دوم اشکال کردم , باز هم حل نشد.ازاشگردها پرسیده بودند که :این آقا کیست ؟ شاگردها بنده را معرفی کرده بودند.ایشان به دیدن من آمدند. سوالی از من کردند به این مضمون : قرآن خواندن از رادیو چطوراست ؟ گفتم : حرام است . فرمود:اگرانسان فحشی بدهد بعد ذکری هم بگوید, آیا حرام است ؟! گفتم : نه ازاین جهت ،بلکه ازاین جهت که این صد را در مجالس لهو و غیر متناسب با شان قرآن می گیرند،لذا هتک قرآن می شود.
هنگامی که در درس مرحوم آقا سیدعلی نجف آبادی ایشان در آب قلیل بحث می کردند, که منفعل می شود یا خیر؟ نظرایشان این بود که آب قلیل با تماس گرفتن با شی نجس , نجس نمی شود و دلایلی را مطرح کردند. من دلایل ایشان را رد کردم وایشان قبول کردند. مطلب دیگری که ایشان در بحث مطرح کردند و بنده اشکال کردم , مساله تقلید بود. ایشان گفتند: سیدابوالحسن در بحث تقلید یک جا می گوید: مطابقت کافی است و جای دیگری می گوید: تقلید مصحح للعمل هوالالتزام .اگر مطابقت است التزام یعنی چه ؟اگرالتزام است مطابقت یعنی چه ؟ بنده در درس عرض کردم :اشکالتان به سید درست نیست آنجائی که می گوید:[ مطابقت] غافل را می گوید و آنجائی که[ التزام] می گوید ملتفت را می گوید.ایشان قبول ایشان قبول کردند. در درس شوارق ایشان هم شرکت کردم , که خیلی درس عالی بود.
حوزه : در دوران تحصیل شما در حوزه اصفهان , حوزه چگونه اداره می شد
و خصوصیات و برنامه های تحصیلی آن چگونه بود.
استاد: حوزه اصفهان ,افراد نابغه و ملا خیلی داشت ،دارالعلم بود.
آقایان مراجع : سیدابوالقاسم دهکردی , سیدمحمد درچه ای و سیدمهدی درچه ای , در راس حوزه بودند.
حوزه : در دوران تحصیلی شما در حوزه اصفهان ,
علماء و بزرگان حوزه , با فلسفه و تدریس آن چه برخوردی داشتند.
استاد: حکیم مشهور حوزه اصفهان در آن زمان , مرحوم حاج شیخ محمد خراسانی بود.از خودایشان شنیدم که می فرمود:[ ما طلبه ها نباید به سراغ حکمت بروید. باید سی سال زحمت بکشید تا چیزی بفهمید]. بعضی از آقایان و بزرگان با فلسفه مخالف بودند و با مذاقشان جور نبود. حاج شیخ مهدی مسجدشاهی , با فلسفه مخالف بود و کسی را که معقول می خواند به مدرسه اش راه نمی داد.
البته , فلسفه خیلی زحمت دارد. برای فهم آن باید خیلی تلاش کرد. بعضی جنبه ندارند گمراه می شوند.
حوزه : حضرت عالی در حوزه درس آیات عظام : مرحوم کمپانی و
مرحوم آقاضیاء همدانی شرکت کرده اید, لطفا بفرماییداین دو حوزه چه ویژگیهائی داشت .
استاد: شیخ محمدحسین کمپانی , در فقه خیلی عمیق بود و آقا ضیاء در اصول . مرحوم کمپانی در فقه خیلی دقیق بود, بجوری که ما به ایشان اشکال می کردیم که : آقااین همه دقت و باریک بینی لازم نیست . مرحوم آقاضیاء مطالب فقهی را خیلی عمیق بیان نمی کرد،بلکه ساده تر بیان می کرد. بالاخره , مرحوم کمپانی در فقه ید طولائی داشت و مرحوم آقاضیاء دراصول .
به درس فقه آقای کمپانی , بخاطر همان دقت و مطالعه در جوانب مساله , نمی شداشکال کرد و به مرحوم آقا ضیاء دراصول نمی شداشکال کرد،زیرا عجیب تبحری داشت .
حوزه : شما که سالیان درازی در محضراساتید بزرگی تلمذ کرده اید و
از محضر پر فیض آنان بهره برده اید, بقرمایید ما چه مقداراز وقتمان را صرف علم اصول بکنیم .
استاد: من دراینجا فرمایش مرحوم آقاسیدابوالحسن اصفهانی را که شنیده ام نقل می کنم :ایشان فرموده اند که : زیاداصول خواندن ملائی نمی آورد.انسان باید سعی و کوشش کند, تا مذاق شارع را بدست بیاورد و بفهمد.
حوزه : شنیده ایم , حضرت عالی وجوهات مصرف نمی کنید و برای منبرهایتان
هم , وجه قبول نمی کنید, لطفا دراین باره توضیح بدهید.
استاد: بله , بنده وجوهات مصرف نمی کنم . یک وقتی نامه ای خدمت مرحوم سیدابوالحسن نوشتم و یکسری کارهای خودم را برای ایشان شرح دادم . ایشان نوشتند که : بله , وظیفه روحانی همان است که نوشته اید. در همین نامه , عدم صرف وجوهات را هم متذکر شدم .ایشان , عدم مصرف واحتیاط بنده را تایید فرمودند. فرمودند. چرااز منبرهایم وجه دریافت نکرده و نمی کنم ؟ به این علت که به فرمایش مرحوم محقق کرکی عمل می کنم که فرموده بودند: مستحبات هم مثل واجبات است همانگونه که برای واجبات نمی شود مزد دریافت کرد, برای مستحبات هم نمی شود مزد دریافت کرد.