میرزا محمد علیخان متخلص به سروش و ملقب به شمس الشعرا

میرزا محمد علیخان متخلص به سروش و ملقب به شمس الشعرا

میرزا محمد علی خان فرزند قنبر علی سدهی از مردم فروشان در سال 1228 متولد و ودر سن 57 سالگی در سال 1285ه.ق در تهران در گذشت . جنازه ی او را به قم  منتقل کردند . سروش از دهقان زادگان سده بود و پدرانش مردمی فقیر بودند.  اما سلسه ی نسب خود را به نجم ثانی از سردارن معروف اسماعیل صفوی منتهی می کرد. و نیاکان خود را پیشکار ملوک می خواند. پدرش علی از کسبه و دهاقین محله ی فروشان سده و به شغل قصابی روزگاری بس فقیرانه می گذراند. سروش از کودکیش آثار نبوغ شاعری از خود بروز می داد . با وجود این که پدرش او را به مکتب نفرستاده و از خط و سواد به کلی بی بهره بود. بعد از فوت پدر، برادرانش با او بنای ناسازگاری نهاده و از خانه ی پدری بیرون کردند.

محمد علی در حدود سال 1243 به ناچار از سده بیرون آمده و به محضر آیت الله مرحوم سید محمد باقر شفتی رسید و چون آیت الله شفتی از مراتب استعداد و لیاقت سروش سدهی آگاهی یافت به تربیت وی همت گماشت و در یکی از مدارس محله ی بید آباد که نزدیک منزل خود بود منزلی به او داد. کم کم آوازه ی وی به دربار سلاطین قاجار راه یافت . سروش تحصیلات عمیق نداشت و معلومات کتابی او محدود به خواندن و نوشتن فارسی بود. سروش در سال 1247 با دریغ و حسرت از اصفهان سفر کرد و نخست به گلپایگان و سپس به تهران رفت. اولین قصیده ی وی که آوازه ی شهرت سروش را به دربار قاجار رساند بالغ بر 110 بیت بود. در تاریخ است که سروش از ترجمه ی شعرهای عربی الف لیله و لیله به فارسی به تقاضای بهمن میرزا والی آذربایجان به خوبی بر آمد و این کار بسیار عجیبی بود.

سروش قسمتی از عهد سلطنت فتحلی شاه و تمام دوره محمد شاه و حدود 21 سال از پادشاهی ناصرالدین شاه را درک کرده است.

ادامه مطلب را بخوانید

ادامه نوشته

ميرزا ابراهيم امين الواعظين

                                               ميرزا ابراهيم امين الواعظين

فرزند حاج محمد علي تاجر اصفهاني و عالم و فاضل و واعظ کامل بود به نقل (از اعيان الشيعه ص376جلد پنجم ) در اصفهان متولد شد و در نزد فضلاي و علماي اين شهر مانند سيد محمد باقر درچه اي و ميرزا بديع درب امامي تلمذ نمود. چندين سال نيز نجف مقدس نزد اساتيد آنجا تحصيل کرده است ايشان واعظي بليغ بوده اند که در سال 1358 هجري قمري در قريه سده وفات نموده اند و در قبرستان خوزان مدفون گرديدند . از ايشان تاليفات گرانبهايي به يادگار مانده است همچون :

1-شهاب الثاقه در مدح امام زمان

2- تحفة المعاد للعباد

3-کهف العارفين

4- امان الخائفين

آیت الله حاج شیخ محمد حسن باقریان

 

 عرض تسلیت بابت اربعین سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع)

آیت الله حاج شیخ محمد حسن باقریان

ایشان فرزند مرحوم نجفعلی بوده  و  در سال 1305 شمسی در سده متولد شد. تحصیلات علوم دینی را از حوزه ی علمیه اصفهان شروع نمودند و مدتی نیز مدیر و مدرس مدرسه ی علمیه ی مشکوة بودند. سپس راهی حوزه ی علمیه ی قم برای کسب مدارج علمی و کمالات انسانی شدند و فقه و اصول و کلام و فلسفه و سایر علوم رایج در حوزه را نزد اساتید بزرگوارحوزه و مراجع عالی قدر و آیات عظام محقق داماد،امام خمینی،اراکی،گلپایگانی ، نجفی و مرعشی ، فرا گرفته  و به درجه ی اجتهاد نائل شدند. سالها سطوح عالیه ی فقه و اصول و کلام را تدریس می نمود و ایامی که در زادگاهش محله ی کهندژ به سر می برد به امامه ی جماعت و ارشاد مردم مشغول بود. سرانجام پس از یک عمر صداقت و پاکی در تاریخ 1/9/70 به لقاء الله پیوست. از این ایشان چندین جلد کتاب و جزوه و مقاله به یادگار مانده است . ایشان در مدت عمر خود به کشاورزی نیز مشغول بوده اند و مردی زحمتکش ، بی ریا ، مردم دوست و یتیم نواز بودند .

روحش شاد و یادش گرامی

 

خرس نقره ای جشنواره فیلم برلین به اصغر فرهادی رسید

                                           
با اعلام فیلم‌های برتر جشنواره برلین، اصغر فرهادی کارگردان خمینی شهری فیلم "درباره الی" برنده خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی در این جشنواره شد. پیش از این "درباره الی" علی‌رغم نامزد شدن برای بسیاری از سیمرغ‌های جشنواره فجر تنها برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین صدابرداری شده بود.همچنین تماشاگران فیلم‌های جشنواره نیز این فیلم را به همراه فیلم "بی‌پولی" شایسته دریافت سیمرغ بهترین فیلم اعلام کرده بودند.
مراسم اهدای خرس‌های طلایی و نقره‌ای بیست و نهمین جشنواره فیلم برلین عصر دیروز در کاخ برلیناله در شهر برلین برگزار شد.
جایزه بهترین فیلم جشنواره برلین، خرس طلایی برای اولین بار به فیلم محصول پرو "شیر اندوه" ساخته کلودیا لوسا کارگردان پرویی 32 ساله اختصاص یافت.

بزرگ مردی دیگر از خاک سده (محمد باقر درچه ای)

 

سید محمد باقر درچه ای

 

سید مهدی بن سید مرتضی بن احمد درچه ای از معاریف علمای متاخر اصفهان به شمار می رفت فقیهی بزرگ بود و علم اصول را نیکو می دانست و به زیور عدالت و تقوا آراسته بود. قبل از ظهر ها در مسجد نو بازار اصفهان به تدریس فقه و اصول اشتغال داشت . محفل درس او پر بود از بزرگانی چون محمد حسن میردامادی ،محمد حسن سدهی ، محمد موسوی،سید محمد علی رضوی و ابراهیم خوزانی و امثال این بزرگان

 وی پیوسته مورد وثوق تمام طبقات اصفهان و توابع سامان قرار داشت و مسائل فقهی را به او مراجعت می دادند. حجره ای داشت در مدرسه نیم آورد بازار که اکثر بجز روزهای تعطیل را در آن حجره به سر می برد. هیچگاه در اصفهان خانه تهیه نکرد و با کمال قناعت و زهد زندگی می کرد. وفات او صبح روز جمعه دهم ربیع الاول سال 1364 قمری در درچه اتفاق افتاد . جنازه ی این عالم بزرگوار با تجلیل هر چه تمام تر تشییع شد و در تخت فولاد اصفهان تکیه کازرونی و در جنوب تکیه ی میر مدفون شد. چند روز در اصفهان در سوگواری او ، اقامه ی عزا شد براستی او مرد علم و تقوا و فضیلت بود و در اوخر عمرش مجتهد اعلم و جامع الشرائط اصفهان محسوب می گردید.

ایشان تالیفاتی نیز دارند که به شرح ذیل است:

اربعین در احوال حضرت حجت (عج) به نام کفایت المهدی

اعلام المحبین در رد صوفیه

ریاض المومنین

زاد العقبی

کتاب در نقد ابومسلم خراسانی

یک دوره فقه و اصول در شانزده مجلد

حاشیه بر متاجر

حاشیه بر مناسک

رساله در جبر و تعویض

حواشی بر رسائل علمیه

حاشیه بر اصول دین

آقا سید محمد باقر از اکابر علماء و مجتهدین و اعاظم و فقهاء و مدرسین بود و وفات او در حمام درچه بر اثر سکته رخ داد. عمده تحصیلات ایشان در اصفهان و نزد آقا میرزا محمد باقر چهار سوقی بود و در نجف نزد آقا میرزا محمد حسن شیرازی و حاج میرزا الله رشتی و کوه کمری بود . پس از فوت مرحوم اقای صدر مرجع تقلید مردم اصفهان و بلکه ایران گردیده بود. حوزه درس او در هر جهت ممتاز و عالی بود و از همه ایران در جلسات درس ایشان حضور پیدا می کردند . از شاگردان برجسته ایشان می توان به حاج آقا حسین بروجردی رحمة الله علیه اشاره کرد.

حاج محمد حسین نجفی

 ایشان در نجف تحصیل کرده و مرحوم حاج آقا میر سید علی ایشان را مجتهدی مسلم و عالم و فاضلی عالی قدر می دانستند. به هنگام مراجعت ایشان به سده مردم تا کاروان سرای انوشیروان به استقبال وی رفتند و مسجد نوی درب سید را واقع در محله ی درب سید برای وی ساختند.

در این مسجد گاه مرحوم حاج سید محمد نقی مصطفوی نماز می خواند .اهالی محل میان جوی (مسجد ملاحیدر) از وی تقاضا نمودند که به آن جا آمده و پیش نماز آن مسجد شوند که پذیرفتند اهالی محل به خاطر عشق و علاقه ی خاص به ایشان حتی برای این عالم عالی قدر خانه ای پشت شهرداری سابق ساختند. این عالم جلیل ، به بافندگی نیز می پرداختند و جمله ای زیبا در جواب معترضین به کار وتلاش خود بیان فرمودند که : "نجف جهت رفع جهل بود و بافندگی جهت تامین معاش" ایشان کتابخانه ای بسیار ارزشمند در نجف اشرف داشتند.

در زمان ایشان طرح وزارت معارف برای استیلای روحانیت در سال1314 به تصویب هیئت وزیران وقت رسید و سرانجام طبق این طرح طلاب موظف به امتحان مطابق مقررات در موراد مشترک (علوم ادبی و تفسیر و علم الحدیث و اخلاق) و مواد اختصاصی مثل تاریخ ملل و نحل و فیزیک و هیئت و .. شدند.

در این زمان حتی مرحوم عالم گران قدر حاج آقا نورالله نیز خانه نشین شد. آقا شیخ محمد نجفی چون مجوز لازم را از نجف و تهران داشت از این موقعیت استفاده کرده و به لعن و دشنام ریاست انتظامات (بهادری) می پرداخت. پس از تاسیس موسسه ی وعظ و خطابه در سال 1315، معممین و وعاظ شهر نیز از عضویت در آن خودداری کرده که این نوعی مبارزه با دستگاه حاکم بود. ایشان در حال حاضر در قبرستان تخت فولاد (پولاد) اصفهان مدفون هستند. همچنین در سده گذر حاج محمد حسین نجفی یکی از مراکز مذهبی شهر محسوب می شود. "متوفی به سال 1375 ه.ق" روحش شاد و راهش پر رهرو  

زندگينامه شهيد سيد مجتبي نواب صفوي(دلیر مرد سدهی)

سفير سحر

www.sede.ir

در سال 1303 هجري شمسي در خانه کوچک اقا سيد جواد ناگاه صداي کودکي در فضا مي پيچد.  نواي آسماني دعا ، بر زبان پدر جاري مي شود. پدر نام فرزند را مجتبي مي گذارد تا در لحظه لحظه زندگي به یاد خاندان اهل بيت پيامبر باشد. سيد مجتبي هنوز اندک سالي است که با دنياي خرد سالي فاصله  گرفته است . او سوره هاي کوچک قرآن را به تشويق و سفارش پدر و مادر خويش حفظ مي کند.با پدر روحاني خود در مجالس پر نور قرائت قرآن شرکت مي کند و به قران عشق مي ورزد. هفت ساله است که راهي دبستان مي شود و پس از اتمام دوره ابتدايي وارد مدرسه صنعتي آلمانيها مي شود. رضا خان که به تازگي از طرف دولت استعمارگر انگليس به سلطنت رسيده است از مخالفان سرسخت اسلام و روحانيت است.از نخستين کارهاي او منع به کارگيري تاريخ هجري قمري است. بعد از تاريخ ، بر سرگذاشتن کلاه پهلوي،شبيه کلاه نظامي براي همه اجباري مي شود و چيزي نمي گذرد که او مدارس را مختلط اعلام مي کند. در اين حال روحانيون مبارز با تهاجم فرهنگي استعمار و اسلام زدايي رضاخان به مبارزه بر مي خيزد.در چنين زماني پدر سيدمجتبي مجبور مي شود که از پوشيدن لباس روحانيت صرف نظر کند و وارد دادگستري به عنوان وکيل شود.ولي چندي نمي گذرد که با داور وزير دادگستري به علت توهين به اسلام درگير مي شود و به همين خاطر روانه زندان مي شود و پس ازسه سال تحمل رنج در سال 1319 به ديدار حق مي شتابد.

برای خواندن زندگی نامه جذاب و پر حماسه مجتبی نواب صفوی به ادامه مطلب مراجعه نمایید

ادامه نوشته

مختصري از زندگي نامه استاد ابوالبرکات

                                                 زندگي نامه استاد ابوالبرکات
مرحوم دکتر ابوالبرکات در سال 1309 ه.ش برابر محرم 1350 ه.ق در شهرستان سده در خانواده اي که به علم و تقوي معروف بودند متولد گرديد و از همان دوران کودکي داري هوش و استعداد فوق العاده اي بود به طوري که کلاس اول و دوم را در يک سال طي نمودند.به علت هوش بالاي ايشان تصميم به انتخاب رشته علوم دينيه گرفت و به اصفهان مسافرت نمود. ظرف مدت بسيار کوتاهي دوران تحصيل را به اتمام رساند و شروع به يادگيري فلسفه و عرفان و کلام در نزد استاداني مثل صدرالدين کوپايي و علامه و فيلسوف عالي قدر حاج شيخ مفيد کرد. بر اثر مجالست با اين بزرگواران افکارش منقلب و در وادي سير و سلوک الهي افتاد.از ديگر استادان ايشان مي توان به آيت الله بهبهاني اشاره نمود.يکي از بزرگترين اساتيد ايشان حاج آقا رحيم ارباب(ره) بودند که مدت زيادي در کلاس درس ايشان حضور داشتند.ايشان هم زمان با تحصيل در مدارس عليمه در رشته دکتري معقول و منقول شرکت کرده و موفق به کسب اين مدرک نيز شدند.ايشان حافظ کل قرآن کريم بودند و استعدادهاي عجيبي همچون تعبير خواب و علوم غريب داشتند.ايشان در مدت عمر خود بسيار از کار مردم گره گشايي کردند و هرگز در طول عمر تکبر و ريايي از وي ديده نشد.سر انجام ايشان در تاريخ دوشنبه دهم شهريور ماه 1365 ه.ش مطابق با 16 ذي الحجه سال 1406 دار فاني را وداع گفت.
گوشه اي از آثار علمي به جا مانده از ايشان:
آثار ادبي:1-هزاران بيت شعر  2- تارخ و ادبيات ايران
آثار فقهي:1-رساله اي در طلاق  2-رساله اي در بيع  3-رساله اي در احکام مشترکه و عقود.
آثار فلسفي:1-مقاله اي در حرکت جوهري  2- مقاله اي در برهان صديقين
آثار تاريخي:1-مقاله اي درباره مسلمانان اسپانيا  2-تحقيق گسترده د شجره نامه سادات ديباجي
آثار تفسيري:1-تفسير دو جزء اول قرآن
آثار عمراني:1-بيمارستان 2- دو باب حمام 3-انجمن خيريه 4-دارالزهراء

آيت الله حاج سعيد جمال الدين صهري

                                           آيت الله حاج سعيد جمال الدين صهري
در سال 1282 ه.ش در ديار ماربين(ورنوسفادران) متولد شد.پدرش مرحوم علامه سيد جعفر از شاگردان بر جسته سيد محد باقر درچه اي به شما مي آمد . وي تحصيلات علمي خود را در محيطي سرشار از علم و ادب نزد خاندان خود شروع نمود و در محضر اساتيد مکرمي همچون آيت الله بروجردي ، آيت الله سيد مهدي درچه اي ، آيت الله حکيم ، مير سعيد علي نجف آبادي و استاد جمال همايي  دروس حوزوي همچون صرف و نحومنطق و معاني رياضي ، نجوم ،حکمت، فلسفه و ادبيات را آموخت.علاوه بر اين که بر علوم جديد نيز تسلط کافي داشت تاجايي که همواره از وي به عنوان واعظ شهير ياد میشود. نام پر آوازه اش حتي به کشورهاي عربي هم رسيده است. از وي تاليفاتي مثل :شرح براي دعاي ندبه و ديوان اشعار بجاي مانده است.همچنين تفسير خطابه هاي حضرت فاطمه (س)،حضرت زينب(س)، و امام سجاد(ع) از وي به جا مانده است. انجام خدمات عمراني و ساخت ده ها مسجد ، مدرسه ، حمام ، کتابخانه و حسينيه در شهرهاي مختلف مثل اصفهان ، مشهد، تهران، آبادان ، کربلا، نجف و مدينه از جمله خدمات ايشان است.وي در تاريخ ۱۳/۴/۱۳۴۷ در سن 65 سالگي چشم از دنيا فروبست و با تشيع عجيب و کم سابقه جنازه اش حمل و به زادگاه و جنب آرامگاه برادرش مرحوم حجة الاسلام صدر الشعريه مدفون شد . ديوان قصائد و غزلياتش به نام الفين صهري معروف است.

زندگينامه حجه الاسلام والمسلمين سيدمحمداحمدي فروشاني

يكي ازچهره هاي مشهور خميني شهر كه سوابق درخشاني درمبارزات عليه رژيم پهلوي دارد سيدمحمد احمدي فروشاني است كه در اين قسمت شرح زندگي ايشان را مي خوانيم.

سيدمحمد احمدي‌فروشاني فرزند سيدمصطفي در 1313 ش در خميني شهر محله فروشان بدنيا آمد.جدّش حسن‌علي موسوي سدهي، از علما و روحانيون عصر خود بود.
    
احمدي دورة تحصيلات ابتدايي را در سده گذراند. در دوازده سالگي وارد حوزة علميه اصفهان شد و مقدمات را نزد محمدحسين فقيه، شريعت هرندي و معلم حبيب‌آبادي، و فقه و اصول و كلام و حكمت را نزد علي مشكوإ، فرج‌اللّه دري، علي‌اصغر واعظ برزاني، محمدحسن عالم نجف‌آبادي، احمد زنجاني، عباسعلي اديب و ابوالحسن آل رسول شمس‌آبادي فراگرفت (فرهنگ ناموران … آرشيو).  

جهت مشاهده زندگينامه به ادامه مطلب مراجعه نماييد 
    

ادامه نوشته

نعمت الله صفری فروشانی

 

 

نام و نام خانوادگی : نعمت الله صفری فروشانی

محل تولد : خمینی شهر
تابعیت : ایران 
تاریخ تولد : 1345/1/1


زندگینامه علمی
در سال 1355 هجری شمسی در شهرستان خمینی شهر وارد حوزه علمیه شدم، سال 59 به حوزه علمیه اصفهان وارد شدم و تا سال 63 دروس سطح دانی را به پایان بردم. از سال 64 تا کنون در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل می باشم و در دروس فقه، اصول، تفسیر و فلسفه از اساتیدی همچون آیات ستوده، اعتمادى، مؤمن، محقق داماد(سید علی)، اسماعیل پور، قمشه اى، مکارم شیرازى، وحید خراسانى، جوادی آملی و فاضل گلپایگانی بهره بردم در سال 1367 در امتحانات حوزه علمیه قم نفر اول پایه ششم و در امتحانات پایه نهم حوزه در سال 68 رتبه دوم را کسب کردم هم زمان با ادامه دروس حوزوى  در سال 1374 در رشته معارف و الهیات موفق به دریافت مدرک کارشناسی از دانشگاه قم (تربیت مدرس) شدم و در سال 1377 در رشته تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران، دانشکده الهیات در مقطع دکتری پذیرفتنه شدم و در آذر 1385 از پایان نامه خود با عنوان(ارزیابی منابع مکتوب امامیه در مورد زندگانی ائمه(ع)از آغاز تا پایان نیمه اول قرن پنجم هجری دفاع کردم. از سال 1369 وارد کارهای پژوهشی شدم و با موسسات و مراکز مختلف همچون پژوهشکده فقه و حقوق دفتر تبلیغات اسلامى، مرکز معجم فقهى، سازمان اوقاف، صدا و سیما،دار الحدیث، و پژوهشکده تاریخ و سیره دفتر تبلیغات همکاری داشتم. همچنین در همین مدت شروع به نگارش مقالات و کتب نمودم که حاصل آن حدود سی مقاله منتشر شده در مجلات تخصصی و همایش ها و چهار کتاب و مشارکت در تألیف پنج کتاب است که در همین راستا موفق به دریافت هشت تقدیر نامه از مراکز معتبر همچون کتاب سال جمهوری اسلامى، کتاب سال حوزه، کتاب سال دانشجویى، کنگره دین پژوهان، پژوهش و فرهنگی سال و جشنواره فرهنگی اشراق شده ام. نوشته های اینجانب در حوزه های مختلف همچون فقه، تاریخ اسلام، کلام و حدیث ،می باشد. همچنین تاکنون چند مدخل مانند جابربن یزید جعفى،حربیه و خاندان جعفی برای دانشنامه جهان  اسلام به نگارش درآورده ام. اينجانب از سال 1378 تاکنون در برنامه ريزي هاي مربوط به رشته تاریخ اسلام در مراکزي همچون مرکز جهاني علوم اسلامى، سازمان مدارس خارج از کشور، رشته تخصصي تاریخ اسلام حوزه علميه قم و حوزه علميه خواهران شرکت فعال داشته ام. که اين برنامه ريزي ها در دو سطح کارشناسي و کارشناسي ارشد در گرايش هاي مختلف تاریخ اسلام انجام گرفته است . از سال 1378 تاکنون مدير گروه تاریخ اسلام مدرسه عالي امام خميني (ره) وابسته به مرکز جهاني علوم اسلامي مي باشم که داراي سه عضو هيأت علمي و حدود چهل استاد مشغول به تدريس در دو مقطع کارشناسي و کارشناسي ارشد مي باشند. همچنين مدتي مديريت گروه تاریخ اسلام واحد تاريخ و سيره پژوهشکده تاريخ و سيره دفتر تبليغات را به عهده داشتم. در سال 1382 دردوره اول انتخابات تاریخ پژوهان حوزه علمیه قم به عنوان یکی از اعضای هیأت مدیره انتخاب شدم و مدیریت بخش پژوهش این انجمن را به عهده گرفتم. همچنین اینجانب از سال 1378 تاکنون ارزیابی نوشته ها اعم از کتب و مقالات تاریخی را برای مراکز، موسسات ، مجلات و جشنواره های مختلف انجام داده ام. ضمنا اینجانب از سال 1379 تا کنون در مراکز مختلف حوزوی و دانشگاهی همچون دانشکده الهیات دانشگاه تهران،دانشگاه مفید قم،مدرسه عالی امام خمینی(ره)وابسته به مرکز جهانی علوم اسلامى،جامعة الزهرا،موسسه آموزش و پژوهش امام خمینی(ره)مجمع جهانی اهل بیت(ع) مرکز تخصصی مهدویت،پژوهشکده مهدویت و مرکز تخصصی تاریخ حوزه علمیه قم به تدریس دروس مختلف تاریخى،حدیثی و فرقه شناسی اشتغال داشته ام.

                          برای خواندن مقالات و کتاب ها  به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 

ادامه نوشته

مصاحبه  مجله حوزه بااستادمرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالجواد جبل عاملى

درپستهای قبلی زندگینامه آیت الله جبل عاملی با عنوان ستاره ای در آسمان تشیع تقدیم شد در این قسمت مصاحبه مجله حوزه با ایشان را که حاوی نکات ارزنده است تقدیم میگردد.
حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی كه تا چندى پيش پرجمعيت ترين مجتمع درسى را در حوزه علميه قم داشته و درس سطوح عاليه وى , بويژه كفايه اش , محمع نامشلان و محفل انس عاشقان تحصيل و تحقيق بوده است ,اينك با كوله بار سنگين بيش از پنجاه سال تجربه تحصيل و تدريس و تربيت شاگردان برجسته سيرت آن سلف صالح , در خانه اى محقر, با كمترين امكانات يه اداى وظيفه مشغول است .

اين استاد يگانه و صاحب تجربه كهن , آنگاه كه نام امام (مدظله ) را مى شنود با كهولت سن از جاى برمى خيزد و چنين مى گويد:[ به احترام نام ايشان بايد بلند شد] و بعد با ندوهى عميق ازاينكه امروز نسبت به وجودامام قدردانى كامل نمى شود, تاسف مى خورد. بى گمان , خاطرات اين مردان مرد, براى ما درس است . و پندهاى پدرانه آنان راهنماى راهمان ,و آنچه از چگونگى راهسپردن رهروان مى گويند,معيار سلوكمان .

به اين اميد راهى خمينى شهراصفهان شديم كه از خرمن دانش ,انديشه ,و تجربيات استاد بزرگ آيت الله حاج شيخ عبدالجوادجبل عاملى دسته گلى ارمغان طالبان حكمت و راهيان راه كنيم با قدردانى و سپاس كامل از حضور فرزند برومند فراهم آوردن اين مجموعه كمك و يارى فراوان كردند.

حوزه : با تشكرازاينكه ما را به حضور پذيرفتيد. و بااين اميد كه از خرمن تجربيات و معلومات شما خوشه هائى برگرفته شد سوالاتى چند را مطرح مى كنيم :

استاد: بفرمائيد.

حوزه : درابتداء خوب است مقدارى ازايام طلبگى و چگونگى تحصيلات استاد بشنويم .

استاد: زمانى كه من از سده 1 به قصد تحصيل راهى اصفهان شدم . مرحوم آقاشيخ محمدباقرجبلى عاملى دائى بنده در مدرسه مرحوم ثقه الاسلام حاج شيخ محمدعلى نجفى حجره اى داشتند. خدمت ايشان رسيدم و با كمك و راهنمائى ايشان مشغول تحصيل شدم .

هر دو هفته يكبار به قصد ديدار والدين پياده راه سده را در پيش مى گرفتم . دو فرسخ راه بود. در بازگشت يك بغچه نان به دوش داشتم كه غذاى دو هفته آينده ام بود. در آن سن وسال به اين كيفيت زندگى كردن مشكل بود.اما علاقه فراوان به تحصيل نمى گذاشت كه از سختى ها ناراخت شوم . معمولاطلبه ها هم مشابه همين وضعيت را داشتند. در عين حال مرتبه خوبى از خلوص و صفا مشاهده مى شد. دراساتيدمان موج مى زد, كه به ما روحيه و قوت قلب مى بخشيد.

حوزه : محضر كداميك ازاساتيداصفهان را درك فرموده ايد؟

استاد: در گذشته حوزه اصفهان رونق بسزايى داشت . وجوداساتيد گرانمايه و نادر به آن ,چنان جذابيتى داده بود كه شما كمتر كسى از بزرگان سلف را مى يابيد كه چند سالى دراين حوزه تحصيل نكرده باشد. مرحوم ملاهادى سبزوارى , آيت الله بروجردى و بزرگانى ديگر. ساليانى چنداز حوزه اصفهان بهره مند بوده اند.

من مغنى و مطلول را خدمت مرحوم جلال الدين 2 همائى كه بعد استاد دانشگاه تهران شدند خواندم .ايشان در مدرسه نيم آورد 3 حجره داشت . و درسشان را در مسجد جارچى 4 مى فرمودند. صفات خوبى در مرحوم همائى جمع شده بود. جدااو تقوا و مناعت طبع پشتكار عجيبى داشتند به صورتى كه مى توان يكى از خصوصيات خوب ايشان را حساس بودن نسبت به گذشت زمان دانست . لحظه اى را بى ثمراز دست نمى داد. گاهى مى شد كه ايشان كتاب سنگين و پرمحتوائى را در راه مطالعه يا حفظ مى كردند. به اين جهت بود كه مرحوم همائى در مدت چندين سال طلبگى مدرسه نيم آورد, جامعيتى دراكثر علوم معمول در آن زمان پيدا كرد. شرح لمعه را خدمت آقاميرزااحمدمدرس و آقاشيخ على يزدى خواندم . مرحوم آقاشيخ على يزدى آنگونه درادبيات مسلط بود كه به نحو رجز درس مى گفت , يعنى با عبارات مسجع و مقفى.

قسمت زيادى از قوانين را نزرد آقاسيدعلى نجف آبادى خواندم رسائل , مكاسب و حتى مقدارى از كفايه را خدمت فقيه و مجتهد معروف آقاميرسيدمحمدنجف آبادى خواندم .ايشان مردى بزرگ و در تدريس كفايه مدرس مبرزى بودند.

همراه آيت الله حاج آقاعطاءالله اشرفى اصفهانى درس مكاسب مرحوم شيخ محمدرضاجرقويه اى مى رفتيم . مرحوم جرقويه اى در زندگى خود حالات و كيفيات بسيار خوبى داشتند.ايشان نسبت به دنيا. به حداقل از ضروريات اكتفاء مى كرد و با مرتبه خوبى كه از مناعت طبع داشت پاكيزه مى زيست .

مرحوم حاج سيدمحمدمهدى درچه اى در مسجد نواصفهان مكاسب مى فرمودند, درس ايشان هم مى رفتم .

ادامه نوشته

حکم حضرت امام خمینی (ره) به حضرت آیت الله جبل عاملي

در مطالب قبلی زندگینامه یکی از بزرگان عالم شهرمان آورده شد. در این قسمت حکم امام خمینی به ایشان عینا آورده می شود.
بسمه تعالي
خدمت حضرت مستطاب حجت‏الاسلام والمسلمين آقاي حاج شيخ عبدالجواد جبل‏عاملي - دامت بركاته
اميد است وجود محترم از بليات محفوظ و به وظايف الهي مشغول باشيد . ضمناً با توجه به لزوم تسريع در كار دادگاههاي انقلاب و رسيدگي‏به پرونده‏هاي متهمان لازم است جنابعالي در اين مورد اقدام‏فرموده و در شهرستان سده و توابع دستور رسيدگي و اقدام درموردپرونده‏ها را بدهيد و به همين جهت خود جنابعالي به سمت‏قاضي‏شرع منصوب مي‏شويد تا مستقيماً در دادگاهها شركت و قضاوت نموده و احكام صادره را اجرا نماييد و در اصلاح كارهاي عمومي و مشكلات اهالي‏نيز به هر نحو مصلحت مي‏دانيد اقدام فرماييد . از خداي‏تعالي ادامه توفيقات جنابعالي را خواستارم . والسلام عليكم ورحمه‌اللَّه .
روح‏اللَّه الموسوي الخميني
( فرمام امام به حجت الاسلام جبل عاملي ، صحيفه نور ، ج ۸ ، ص ۲۱۶ )

۵۸/۵/۳

ستاره ای دیگر در آسمان تشیع" آیت الله جبل عاملی"

آيت الله شيخ عبدالجواد جبل عاملي درسال ۱۲۸۳ هجری شمسی در خمینی شهر  در يك خانواده مذهبي به دنيا آمد.علاقه فراوان او به تحصيل علوم اسلامي، وي را بر آن داشت تا در نوجواني با كمك و راهنمايي دايي خود مرحم حاج شيخ محمدباقر جبل عاملي به حوزه علميه اصفهان رفته و ضمير تشنه خود را از سرچشمه معارف اسلامي سيراب كند. در حوزه اصفهان مغني و مطول را نزد مرحوم همايي، شرح لمعه را نزد ميرزا احمد مدرس و آقا شيخ علي يزدي فراگرفت. مرحوم جبل عاملي همچنين مكاسب و كفايه را نزد حاج سيدمهدي درچه اي و آقا سيدعلي نجف آبادي تلمذ كرد. وي سپس براي ادامه تحصيلات خود رهسپار قم گرديد و از محضر آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري، آيت الله حجت و آيت الله بروجردي بهره برد. آيت الله جبل عاملي به پيشنهاد آيت الله بروجردي و به همراه يار دوران طلبگي خود آيت الله شهيد اشرفي  به منظور راهنمايي و ارشاد مردم كرمانشاه به آن ديار سفر مي كند كه البته دوران اقامت ايشان كوتاه بود. ايشان همچنين چند دوره مطول، مغني، رسائل، مكاسب و كفايه را در حوزه قم تدريس كرده و شاگردان فاضل بسياري را تقديم حوزه كرده است كه از جمله آنها مي توان به آيت الله فاضل لنكراني، شهيد حاج آقا مصطفي خميني، امام موسي صدر، آيت الله يوسف صانعي، آيت الله مهدوي كني ، آيت الله مسعودي ،آیت الله طاهری خرم آبادی ،آیت الله مصباح یزدی ،آیت الله امینی نجف آبادی ،آیت الله سید جلال الدین آشتیانی و آیت الله مظاهری رییس حوزه علمیه اصفهان اشاره کرد.

این عالم جلیل القدر در سال ۱۳۶۸ دعوت حق را لبیک گفت.مزار ایشان در قبرستان ورنوسفادران(جنب مصلی نماز جمعه ) می باشد.

گفتنی است فرزند ایشان حاج آقا نور الله جبل عاملی در مسجد ایشان

مسجد حاج شیخ محله باولگان اقامه نماز می نمایند.

انشا الله در پستهای بعدی بیشتر از ایشان اطلاع رسانی خواهم کرد.

آياشهيد نواب صفوي  خميني شهريست؟

سيد مجتبي تهراني معروف به نواب صفوي، در سال 1303 شمسي در خانواده اي روحاني و اصيل در خانه محقري در خاني آباد تهران قدم به عرصه ي وجود گذاشت. وي با علاقه و عشقي وصف ناشدني به روحانيت و به قصد ادامه راه آبا و اجداد خود، در اواخر سال 1320، پس از طي تحصيلات ابتدايي و متوسطه، رهسپار حوزه علميه نجف اشرف شد. شهيد از طرف مادر به سادات دُرچه از شهرهای شهرستان خمینی شهر منتسب و از طرف پدر ميرلوحي است.

شهيد عنوان نواب صفوي را از خاندان مادر به ارث برده است.

شهيد سيدمجتبي نواب صفوي در سال 1303ش در خاني‏آباد تهران به دنيا آمد و پس از اتمام دروس ابتدايي، به آبادان سفر كرد. سيد مجتبي سپس براي ادامه تحصيل به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آن‏جا از محضر مدرسين حوزه علميه نجف اشرف بهره‏مند گرديد. وي پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آيت‏اللَّه سيدابوالحسن اصفهاني جهت مبارزه با كجروي‏هاي كسروي به ايران آمد و با تشكيل "جمعيت فداييان اسلام" به مبارزه با بدخواهان و بدانديشان پرداخت. ترور وابستگان استعماري مانند احمد كسروي، عبدالحسين هژير، علي رزم‏آرا و حسين علاء از جمله فعاليت‏هاي سياسي اين جمعيت مي‏باشد. شهيد نواب صفوي همچنين با حكومت دكتر مصدق به خاطر عدم عمل به احكام اسلامي به مخالفت برخاست و به همين جهت در ايام نخست وزيري مصدّق، دستگير و به زندان افتاد و تا سقوط حكومت مصدق در زندان بود. سرانجام اين مجاهد خستگي‏ناپذير به همراه سه تن از همرزمانش به نام‏هاي خليل طهماسبي، مظفر علي ذوالقدر و سيدمحمد واحدي در بيدادگاه رژيم پهلوي محكوم و در صبحگاه 27 دي 1334 شمسي تيرباران شده و به خيل شهدا پيوستند. بدين ترتيب پرونده ده سال فعاليت سياسي و اجتماعي جمعيت فداييان اسلام بسته شد و جنايت ديگري در پرونده سياه خاندان پهلوي ثبت گرديد.



سكان شهرداري منطقه 22 تهران در دستان يك همشهری

مهندس حسن کریمیان ؛ شهردار  منطقه ۲۲  تهران
مشخصات :

نام و نام خانوادگی : حسن کریمیان
تاریخ تولد : ۱۳۳۳
محل تولد : خميني شهر
متأهل

مدارک تحصیلی:

- لیسانس حقوق قضایی
- فوق لیسانس حقوق بین الملل

ایشان بیش از ۱۸ سال تجربه مدیریت شهری داشته و در این مدت عناوین و پست های ذیل را تجربه نموده اند:
تجارب، عناوین شغلی و سابقه فعالیت :

۱ -  شهردار گز برخوار اصفهان
۲ -  شهردار منطقه ۷ اصفهان
۳ - شهردار منطقه ۵ و سرپرست شهرداری منطقه ۳ اصفهان
۴ - شهردار منطقه ۳ و سرپرست شهرداری منطقه ۷ اصفهان
۵ - شهردار منطقه ۸ اصفهان
۶ - شهردار بندرعباس
۷ - مدیر عامل و عضو هیأت مدیره سازمان پارک ها و فضای سبز شهر اصفهان
۸ - مدیر عامل سازمان عمران تباجا
۹ - شهردار منطقه ۴ تهران
۱۰ -
مدیر کل طرح و برنامه حوزه امور مناطق شهرداری تهران
۱۱ - شهردار شاهین شهر
۱۲ - مشاور اجرائی معاون وزیر راه و ترابری و ریاست سازمان هواپیمایی کشوری و معاون اجرایی دانشکده صنعت هواپیمایی کشوری

دیگر فعالیت ها

۱ - عضو هیأت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی خمینی شهر و شاهین شهر
۲ -
عضو هیأت مدیره سازمان خدمات طراحی شهرداری های استان اصفهان
۳ - عضو هیأت بازسازی نیروی انسانی شهرداری تهران
۴ -
عضو شورای آموزش و پرورش، عضو شورای بهداشت و هیأت مدیره شرکت آب و فاضلاب استان هرمزگان

 

خبر فوري و تاسف بار

 

 پمپ گاز CNG خمینی شهر لحظاتی پیش منفجر شد

بنابر گزارشات شدت انفجار به حدی بوده است که تا فاصله 5 کیلومتری صدای انفجار  شنیده شده است

طبق مشاهدات یک دستگاه پژو و یک دستگاه پیکان در این انفجار دچار سوختگی شده اند

از تلفات جانی و جزئیات دیگر خبری در دست نیست

منتظر خبر های بعدی و خصوصا عکس هاي اين حادثه باشيد  

سالروزشهادت آيت الله اشرفي و چند سئوال

۲۳ مهرماه سالروز شهادت ايت الله اشرفي بود كسي كه پس از سالها مجاهدت فراوان در سنگر نماز جمعه به دست منافقين كوردل به شهادت رسيد.

شايسته بود به پاس خدمات فراوان ايشان مراسم بزرگداشتي در زادگاهش (خميني شهر) برگزار ميشدتا نسل جوان ما نيزبا گوشه اي از افتخارات خود آشنا ميشدند.

ولي ظاهرا آنچه از شواهد و قراين پيداست برنامه اي برگزار نشده است و آنچه پيرامون سالروز شهادت ايشان برگزار شد مراسمي در مسجداميرالمومنين تهران بود كه سيد محمد خاتمي رييس جمهور اسبق در آن شركت داشت،صدا و سيما هم لطف كرد دقايقي از مصاحبه ايشان را به تصوير كشيد.

ازبيرونيها گله اي نيست ولي از متوليان شهر انتظار بيشتر است.

ضمنا بخاطر اينكه جانب انصاف رعايت شود اگر برنامه بوده خبرمان كنند منعكس كنيم هرچند كه گلايه ها به قوت خود پايدار است

زندگينامه حضرت آيت الله مشكوة

يكي ازعلماي مشهور كشور عزيزمان حضرت آيت الله مشكوة است .ايشان متولد خميني شهراست كه مراتب تحصيلات خود را در حوزه هاي علميه اصفهان،قم و نجف اشرف نزد علماي بزرگي مانند آيت الله عبدالكريم حائري و آيت الله بروجردي فرا گرفته است.

ايشان پس از سالها مجاهدت علمي به خميني شهر برگشت و با تاسيس حوزه علميه(درخيابان شريعتي،پنجشنبه بازار)به تربيت شاگردان و تدريس علوم ديني پرداخت.حوزه علميه ايشان هم اكنون نيز در دو نوبت فعال است.

ايشان در سال ۱۳۶۹ دعوت حق را لبيك گفت.مزار اين عالم وارسته در امام زاده سيد محمد ميباشد.

دراين قسمت توجه شما را به مصاحبه اي كه ايشان در سال ۱۳۶۸ با مجله حوزه داشته جلب مي كنم.ضمنا امكان برقراري ارتباط با فرزند ايشان كه در قم هستند مقدور نشد(البته ايشان مرتبا به حوزه حضرت آيت الله مشكوة در رفت و آمدند).انشاالله در پستهاي بعدي در مورد اين عالم بزرگوار مطالب ديگري عنوان مي كنم.

اینک که بشر سراسیمه سر,از خواب گران برخاسته و در شب ترین شب تاریخ , چشم به چشمه خورشید دوخته است , بر حوزه های علمیه است که چشمه بانانی تیزبین , عاشق پیشه و ثابت قدم تربیت کننده , تابسان چشمه کویر کسالت بار قرن بجوشند و بیداران این شب سهمگین و قیرگون را آرامش جانی باشند.

دراین رستاخیر عظیمی که سلاله پاک پیامبر آفریده است , رسالت حوزه ها, علاوه بر حفظ ذخائر و گنجینه های کهن , خانه تکانی جدی است . باید دراهداف و برنامه ها, دگرگونی ژرفی بوجود بیاید وافق های دید کاملا تحول بیاید.

امروز که[ ورایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا] دقیقا مصداق یافته است و مشتاقان و تشنگان معارف بلنداسلامی , فوج فوج ازاینجا و آنجای جهان به دین حق می گروند, وظیفه است که با همتی بلند و دلی دریاوار, ساختار فعلی حوزه های علوم اسلامی , در جهت استقبال پرشکوه از گرویدگان به اسلام ناب محمد[ص] و پاسخگوئی به مشکلات آنان تحول بیابد و طرحی نو دراین کانونهای مقدس والهی پی افکنده شود.

مجله , باایمان به این رسالت عظمی , سپاس آن یکتای بی همتا را, دیری است در پهنه دارالاسلام به جستجو پرداخته و با چهره های پر فروغ حوزه اسلامی , به گفتگو نشسته واز پارسائی و تلاش و غیرت دینی این مردان بزرگ , درویشانه , برگ سبزی , هدیه به پیشگاه سلیمانی چشمه بانان خورشید آورده است , به امید آن که در راستای این وظیفه خطیر مفیدافتد.

دراین شماره , در پی همان رسالت , با حضرت آیه الله مشکوه , یکی از چهره های پارسا برجسته حوزه علمیه اصفهان , قم , نجف واز شاگردان والامقام حضرات آیت عظام : شیخ عبدالکریم حائری , بروجردی , سیدابوالحسن اصفهانی , آقا ضیاء عراقی , کمپانی و ... گفتگو نشسته ایم و آنچه در پیش روی دارید قطره ای است از آن چشمه فیاض و گوارا. به امید آن که ایزد یکتا, توفیق دهاد که از پارسائی , تلاش و دانش آن عزیز بهره یاب گردیم .

[حوزه]

حوزه : با سپاس ازاین که

مصاحبه با مجله ما را قبول فرمودید, لطفااز تحصیلات واساتید بزرگوارتان در سه حوزه بزرگ اسلام :اصفهان , قم و نجف برای ما مطالبی را بیان بفرمایید.

استاد: خواندن و نوشتن را در همینجا (سده ) فرا گرفتم . برای ادامه تحصیل به اصفهان رفتم (مدرسه در کوش ) و در آنجا در محضر حاج آخوند زفره ای , که در مقدمات متبحر بود, مقدمات متبحر بود, مقدمات را خواندم . شرح لمعه را پیش حاج ملاحسین علی حسین علی صدیقین خواندم . روش ایشان در درس اینگونه بود که می گفت : متن درس را بخوانید. ما متن درس را می خواندیم وایشان اشتباهات ما را بر طرف می کرد.اینجور نبود که ایشان متن درس را بخواند و ما گوش کنیم ،خیر, باید خودمان متن درس را بخوانیم و مطلب را شرح بدهیم . لذا ما ناچار بودیم پیش مطالعه دقیق داشته باشیم و مطالب را خوب یاد بگیریم که در نزد ایشان بتوانیم درس را بخوانیم . ما, چند نفری که در خدمت ایشان درس می خواندیم , بااین روش , بطوری به لمعه جلداول , مسلط شده بودیم که به آسانی جلد دوم لمعه را درس می گفتیم .

معالم و مقداری از شرایع را نزد آقا شیخ احمد شاه آبادی خواندم . بعد آمدم مدرسه صدر.

قوانین را پیش هر کس شروع کردم دیدم از عهده اش بر نمی آید یک مقداری پیش مطالعه کردم که مگر متوجه شوم , نشد،تااین که رفتم خدمت شیخ محمد حکیم گنابادی , عموی شیخ بهلول . دیدم که ایشان خیلی متبحر هستند و خوب درس می گویند،لذا پیش ایشان قوانین را خواندم . من بجوری به قوانین مسلط شدم که در قم و نجف درس می دادم . در همین رابطه خاطره ای نقل می کنم : روزی در قم , در درس مرحوم آیت الله بروجردی حاضر شدم .ایشان مطلبی رااز آخوند, نقل کردند و رد فرمودند و بعد مطلبی که نظر خودشان بود مطرح کردند. وقتی که تصمیم گرفتنداز مسجد خارج شوند, گفتم آقااین مطلب حضرت عالی را مرحوم میرزا در قوانین دارد. اشکالی را هم که مطرح فرمودیددر رابطه با نظر آخوند, در حاشیه کتاب خود آخوند هم هست .ایشان فرمودند: کتاب من که حاشیه نداشت و من هم نمی توانم تمام حواشی و کتب را ببینم . خدا رحمتش کند, بحرف من خیلی توجه فرمود.البته این که مرحوم بدون مطالعه حواشی نظریاتشان مطابق نظریات بزرگان از کار درمی آمد, دلیل بر متبحر و مسلط بودنش بود.

مکاسب را پیش مرحوم آقا سید مهدی درجه ای خواندم . روش درس ایشان این بود که هنگام تدریس مکاسب , غلطهای مکاسب را هم می گفتند و ما تصحیح می کردیم .ایشان می فرمودند:اگر خواستید مکاسب را چاپ کنید, نسخه من را برای چاپ ببرید. آن مرحوم به من خیلی توجه داشتند.

کفایه را خدمت مرحوم سید محمدعلی نجف آبادی , شاگرد مرحوم آخوند, خوانده ام . آن بزرگوار در کفایه استاد بود و می گفت:[ بعضی از جاهای کفایه را خودم بیان کرده ام] یعنی من عنوان کردم و مرحوم آخوند نوشتند.

فرائد را پیش مرحوم سید مرتضی جارچی خوانده ام . معروف بود که ایشان شاگرد آقامیرزا حبیب الله رشتی بوده است . مرحوم میرزا علی آقا شیرازی درباره ایشان می فرمودند:[ کهنه ملا]. خوب , خیلی وارد بود. می گویند: مرحوم میرزا محمد رضا خراسانی هم پیش ایشان تحصیل می کرده است .این بود خلاصه ای از دوران تحصیلی ام در شهراصفهان .

البته این مطلب را هم بگویم که : هم مباحثه من مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد جبل عاملی بود.

وقتی که برای ادامه تحصیل وارد قم شدم , قرار شد درامتحانی که توسط آیت الله حاج شیخ عبدالکریم ,از طلاب گرفته می شد شرکت کنم ( البته این امتحان غیرازامتحانی بود که توسط دولت از طلاب گرفته می شد.) هدف ازاین برنامه امتحانی , که به امر حاج شیخ انجام می شد,این بود که قدرت و توان هر کسی روشن شود و میزان استعدادش سنجیده شود،تا در درسی که می خواهد شرکت کند مناسب استعدادش باشد. بنا شد آیت الله اراکی از من امتحان بگیرند،لذا خدمت ایشان رفتم ایشان فرمودند: شما استاد من شاگرد. مطلبی را مطرح کردم .ایشان ایراد گفتند. من پاسخ گفتم . خلاصه , بگو مگو بالا گرفت .ایشان فرمودند: قوه درسی واستعداد شما خوب است . شما بیایید درس حاج شیخ . حاج شیخ خارج[ صلاه] درس می دادند. بنده دراین درس شرکت کردم .

ایشان ایراداتی به مرحوم آخوند می گرفتند که پسر مرحوم آخوند, منظوراز فرمایشات پدر بزرگوارشان را نوشتند و خدمت حاج شیخ فرستادند. حاج شیخ که آن نوشته را دیدند, فرمودند: من اشتباه کرده ام . لذا در حاشیه کتاب[ در], نظرشان را نوشتند واز نظر اولیشان برگشتند.

درر, دو چاپ شده است . یک چاپ حاشیه دارد, که حاشیه اش همان مطلبی است که پس از نوشته پیر مرحوم آخوند, در رابطه با تغییر نظریه شان نوشته اند.این مطالب راایشان به من و آیت الله اراکی انشاء می کردند و ما می نوشتیم , تا به چاپ رسید. در آن زمان خیلی از آقایان به درس حاج شیخ تشریف می آوردند. حاج سید محمد تقی خوانساری , آقای صدر, آقای حجت , آقای گلپایگانی , حضرت امام و ... شرکت می کردند.امام را ندیدم که اشکالی بگیرند, ولی مرحوم حاج سید محمدتقی خوانساری مرحوم داماد اشکال می کردند. یادم هست , یک روزی حاج شیخ به حاج سیدمحمدتقی خوانساری , فرمودند:[ یالیت الشباب لنا یعود]،تا با شما سرو کله می زدم و خسته ات می کردم .

مرحوم حاج شیخ , مرد تقوا و بی علاقه به دنیا بود. حاج میرزا مهدی بروجردی , پدرخانم آیت الله گلپایگانی , نقل می کردند که به مرحوم حاج شیخ عرض کردیم : آقا چیزی برای شاه راجع به اوضاع روز (کشف حجاب و ...) بنویسید,اگر ننویسید ما خودمان به نام شما چیزی خواهیم نوشت . آقا ناراحت شد و عمامه اش را به زمین زد و قسم خورد که تکذیب خواهم کرد. بالاخره , وادارش کردند که بنویسد.ایشان هم بنابر آنچه نقل کرده اند نوشتند :[ اعلیحضرتا, سکوت من برای تعالی و ترقی دولت بود و تکلم من هم اکنون برای همین است .اوضاع فعلی , خلاف مذهب جعفری است . شما موقوف کنید, تا من راحت شودم]. در پاسخ ایشان , بنابر آنچه نقل کرده اند, تلگرافی آمد که نوشته بود :[حضرت آیت الله , خوب بود که طریق مرضیه سابق رااز دست نمی دادید. جواب شما را کتبا خواهیم فرستاد]. ما که چیزی از جواب کتبی ندیدیم , جزاین که قوای نظامی مدرسه را دراختیار گرفتند و طلبه ها را دستگیر کردند. و رفت و آمد مشکل شد. خلاصه , حاج شیخ هم کسالت پیدا کردند و به رحمت ایزدی پیوستند. پس از تشیع جنازه , جلو مسجدامام , مامور گذاشتند و مانع برگزاری مجلس ترحیم شدند.البته جای دیگر مجلس ترحیم برگزار شد .

پس از فوت مرحوم حاج شیخ , درسها تعطیل شد. روزی مرحوم حجت تشریف آوردند و فرمودند: فرض می کنیم , مرحوم حاج شیخ کسالت دارند و به ما دستور داده اند که درسها را شروع کنیم ،لذا ما درس را شروع می کنیم . این حرکت ایشان به این خاطر بود که حوزه مقدسه قم رااز بین نبرند و تعطیل نکنند. خلاصه حضرات آیات درسها را شروع کردند. خدا رحمت کند آیات ثلاثه را که حوزه مقدسه قم را نگهداشتند و نگذاشتنداز هم بپاشد. در آن موقع من پیش آقای خوانساری شوارق می خواندم وآقای جبل عاملی , دوست و هم مباحثه من , پیش امام خمینی ,اسفار می خواندند.

اما تحصیلات من در حوزه نجف , هفت سال طول کشید. در آن حوزه , در درس سه نفراز بزرگان شرکت می کردم : مرحوم آقا ضیاا, فقه واصول مرحوم آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی , فقه ،مرحوم محمدحسین غروی کمپانی ,اصول .

آنچه از درس آقاضیاء را نوشته ام :از فقه , آنچه از درس آقا ضیاء را نوشته ام :از فقه , ولایت فقیه وازاصول از مباحث الفاظ الفاظ تا مشتق . می خواستم بر مباحثی که خودشان نوشته اند, حاشیه ای بنویسم که دیدم فکرشان تغییر می کند. خودشان هم فرمودند: هشت دوره انسداد را نوشته ام و هر بار یک جوری شده است .از فقه مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی هم نوشته هائی دارم .این بزرگان واقعا مروج دین بودند. به طلاب خیلی علاقه داشتند و همیشه آنان را تشویق می کردند.

حوزه :خواهش می کنیم

مقداری از ویژگیها خصوصیات اخلاقی اساتیدتان , برای ما صحبت بفرمایید:

4استاد: آقای حکیم , تنها زندگی می کردند. پیرمردی بود مجرد و در حجره مدرسه صدر زندگی ساده ای داشت .از آقا ضیاء سوال کردم که آقای حجت یا آقای سیدمحمدتقی خوانساری , کدامیک ملاترند؟ایشان فرمودند: آقای حجت از من بیشتر چیزی یاد گرفتند, ولی حاج سیدمحمدتقی خوانساری , نمره سیدمحمدعلی نجف آبادی است .

یکی دیگرازاساتید ما, مرحوح حاج شیخ محمدرضا مسجد شاهی بود. شنیدم که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم , درباره ایشان فرموده بودند :[فاضلی مثل ایشان نداریم]. من میل داشتم از نجف که بر می گردم , در درس این دو بزرگوار شرکت کنم . وقتی که برگشتم , الحمدلله , موفق شدم که از محضراین دو بزرگوار بهره ببرم . هنگامی که در درس حاج شیخ محمدرضا مسجدشاهی شرکت کردم ,ایشان در تزاحم حقوق بحث می کردند.اشکالی به نظرم رسید مطرح کردم اما حل نشد. برای بار دوم اشکال کردم , باز هم حل نشد.ازاشگردها پرسیده بودند که :این آقا کیست ؟ شاگردها بنده را معرفی کرده بودند.ایشان به دیدن من آمدند. سوالی از من کردند به این مضمون : قرآن خواندن از رادیو چطوراست ؟ گفتم : حرام است . فرمود:اگرانسان فحشی بدهد بعد ذکری هم بگوید, آیا حرام است ؟! گفتم : نه ازاین جهت ،بلکه ازاین جهت که این صد را در مجالس لهو و غیر متناسب با شان قرآن می گیرند،لذا هتک قرآن می شود.

هنگامی که در درس مرحوم آقا سیدعلی نجف آبادی ایشان در آب قلیل بحث می کردند, که منفعل می شود یا خیر؟ نظرایشان این بود که آب قلیل با تماس گرفتن با شی نجس , نجس نمی شود و دلایلی را مطرح کردند. من دلایل ایشان را رد کردم وایشان قبول کردند. مطلب دیگری که ایشان در بحث مطرح کردند و بنده اشکال کردم , مساله تقلید بود. ایشان گفتند: سیدابوالحسن در بحث تقلید یک جا می گوید: مطابقت کافی است و جای دیگری می گوید: تقلید مصحح للعمل هوالالتزام .اگر مطابقت است التزام یعنی چه ؟اگرالتزام است مطابقت یعنی چه ؟ بنده در درس عرض کردم :اشکالتان به سید درست نیست آنجائی که می گوید:[ مطابقت] غافل را می گوید و آنجائی که[ التزام] می گوید ملتفت را می گوید.ایشان قبول ایشان قبول کردند. در درس شوارق ایشان هم شرکت کردم , که خیلی درس عالی بود.

حوزه : در دوران تحصیل شما در حوزه اصفهان , حوزه چگونه اداره می شد

و خصوصیات و برنامه های تحصیلی آن چگونه بود.

استاد: حوزه اصفهان ,افراد نابغه و ملا خیلی داشت ،دارالعلم بود.

آقایان مراجع : سیدابوالقاسم دهکردی , سیدمحمد درچه ای و سیدمهدی درچه ای , در راس حوزه بودند.

حوزه : در دوران تحصیلی شما در حوزه اصفهان ,

علماء و بزرگان حوزه , با فلسفه و تدریس آن چه برخوردی داشتند.

استاد: حکیم مشهور حوزه اصفهان در آن زمان , مرحوم حاج شیخ محمد خراسانی بود.از خودایشان شنیدم که می فرمود:[ ما طلبه ها نباید به سراغ حکمت بروید. باید سی سال زحمت بکشید تا چیزی بفهمید]. بعضی از آقایان و بزرگان با فلسفه مخالف بودند و با مذاقشان جور نبود. حاج شیخ مهدی مسجدشاهی , با فلسفه مخالف بود و کسی را که معقول می خواند به مدرسه اش راه نمی داد.

البته , فلسفه خیلی زحمت دارد. برای فهم آن باید خیلی تلاش کرد. بعضی جنبه ندارند گمراه می شوند.

حوزه : حضرت عالی در حوزه درس آیات عظام : مرحوم کمپانی و

مرحوم آقاضیاء همدانی شرکت کرده اید, لطفا بفرماییداین دو حوزه چه ویژگیهائی داشت .

استاد: شیخ محمدحسین کمپانی , در فقه خیلی عمیق بود و آقا ضیاء در اصول . مرحوم کمپانی در فقه خیلی دقیق بود, بجوری که ما به ایشان اشکال می کردیم که : آقااین همه دقت و باریک بینی لازم نیست . مرحوم آقاضیاء مطالب فقهی را خیلی عمیق بیان نمی کرد،بلکه ساده تر بیان می کرد. بالاخره , مرحوم کمپانی در فقه ید طولائی داشت و مرحوم آقاضیاء دراصول .

به درس فقه آقای کمپانی , بخاطر همان دقت و مطالعه در جوانب مساله , نمی شداشکال کرد و به مرحوم آقا ضیاء دراصول نمی شداشکال کرد،زیرا عجیب تبحری داشت .

حوزه : شما که سالیان درازی در محضراساتید بزرگی تلمذ کرده اید و

از محضر پر فیض آنان بهره برده اید, بقرمایید ما چه مقداراز وقتمان را صرف علم اصول بکنیم .

استاد: من دراینجا فرمایش مرحوم آقاسیدابوالحسن اصفهانی را که شنیده ام نقل می کنم :ایشان فرموده اند که : زیاداصول خواندن ملائی نمی آورد.انسان باید سعی و کوشش کند, تا مذاق شارع را بدست بیاورد و بفهمد.

حوزه : شنیده ایم , حضرت عالی وجوهات مصرف نمی کنید و برای منبرهایتان

هم , وجه قبول نمی کنید, لطفا دراین باره توضیح بدهید.

استاد: بله , بنده وجوهات مصرف نمی کنم . یک وقتی نامه ای خدمت مرحوم سیدابوالحسن نوشتم و یکسری کارهای خودم را برای ایشان شرح دادم . ایشان نوشتند که : بله , وظیفه روحانی همان است که نوشته اید. در همین نامه , عدم صرف وجوهات را هم متذکر شدم .ایشان , عدم مصرف واحتیاط بنده را تایید فرمودند. فرمودند. چرااز منبرهایم وجه دریافت نکرده و نمی کنم ؟ به این علت که به فرمایش مرحوم محقق کرکی عمل می کنم که فرموده بودند: مستحبات هم مثل واجبات است همانگونه که برای واجبات نمی شود مزد دریافت کرد, برای مستحبات هم نمی شود مزد دریافت کرد.

        <برای مطالعه ادامه زندگینامه به ادامه مطلب مراجعه نمایید.>

 

ادامه نوشته

زندگينامه ميرزامحمد علي سروش اصفهاني

  
ميرزا محمد علي متخلص به سروش در سال 1228 ه‍.ق در سده متولد شد. از جواني كسب كمال و معرفت كرد و استعداد فطري خود را به سرودن اشعار بروز داد.   
مدتي در قم و كاشان به سر برد و از همان آغاز شاعري را مايه كسب و معيشت خود قرار داد.   
سروش هم زماني با جلوس ناصر الدين شاه از تبريز به تهران رفت و با لقب شمس الشعرا شاعر رسمي دربار شد  تا به سال 1285 ه‍.ق در تهران در گذشت و در قم مدفون گشت.   
از جمله آثار او: شمس المناقب: در ستايش پيامبر و ائمه اطهار.   
روضة النوار: ذكر فاجعه كربلا و ... است.از آثار ديگر او ميتوان به ساقي نامه ،الهي نامه ،ارديبهشت نامه  اشاره كرد   
او به روش انوري، فرخي و معزي شعر مي سرود. 

زندگي نامه علامه فيض السلام اولين مترجم نهج البلاغه

مرحوم حاج سیّد sede.tkعلینقی (فیض الإسلام) فرزندآقا سیّد محمّد فرزند حاج آقا سیّد مهدی امام جمعه سده (رحمهماالله تعالی) در سال 1283 در سده  متولّد گردید، مرحوم پدرش آقا سیّد محمّد در سال هزار و دویست و هشتاد و هشت هجری در سده اصفهان بدنیا آمد، و روز دوشنبه نهم ماه ربیع الثانی سال هزار و سیصد و پنجاه و پنج دنیا را بدرود گفت و در مقابر آل امام جمعه نزدیک فرزندش مرحوم آقا سیّد غیاث الدّین(برادر مرحوم حاج سیّد علینقی) دفن گردید.

آقا سیّد محمّد (رحمه الله) به علم و عمل و تقوی و صفات پسندیده مشهور بود، و در مدّت عمر هیچکس از او کوچکترین رنجشی پیدا نکرد، و چون در اصفهان علوم دینی را فرا گرفت دوره زندگانی خود را درسده  به تبلیغ دین مقدّس اسلام و مذهب شریف جعفری بسر رساند، و برای جلوگیری از یاغیهائی که از حدود و مقررات اسلام تجاوز کرده به مال و جان و ناموس مردم دست درازی می نمودند، لباس جنگ پوشیده پیشرو اهالی گشته به طرد آنان موفق گردید، مرحوم مادرش حیات سلطان دختر شیخ فاضل آقا ملاّ محمّد صادق ابن ملاّ آقا بابا سدهی اصفهانی در شب جمعه هفتم ماه محرّم سال یکهزار و دویست و نود و پنج هجری در سده بدنیا آمد و در روز چهارشنبه سلخ ماه جمادی الاولی سال هزار و سیصد و سی و شش برحمت ایزدی پیوست و در تخت فولاد اصفهان در جوار مرحوم شیخ مرتضی ریزی دفن گردیده است.

حیات سلطان دارای زهد وتقوی از علم و دانش بهره مند بود، به طوری که مرحوم آقا سیّد غیاث الدّین مقدّمات علوم دینیّه را از آن مرحومه یاد گرفته بود.

مرحوم برادرش آقا سیّد غیاث الدّین عصر پنجشنبه ماه ذی الحجه هزار و سیصد و یازده هجری در سده اصفهان بدنیا آمد و در شب پنجشنبه دوازدهم ربیع الاوّل هزار و سیصد و چهل و نه از دنیا رحلت نمود. و در مقابر آل امام جمعه ( در زاویه مسجد جامع ) سده دفن گردید.

آقا سیّد غیاث الدّین (غفره الله ) تمام دوره زندگانی را در اصفهان و تهران و مشهد مقدّس رضوی و نجف اشرف به تحصیل و تدریس علوم شرعیّه و نشر احکام دین مقدّس اسلام و مذهب شریف جعفری اشتغال داشت و برای هدایت مردم در مجالس بزرگ که در شهرهای ایران منعقد می شد در بالای منبر نطقها و خطابه های علمی و دینی ایراد می نمود که همه شنوندگان از سخنرانی او محظوظ می شدند.« اللهم اغفر لحیّنا و میّتنا و شاهدنا و غآئبنا، ذکرنا و انثانا، صغیرنا و کبیرنا، و الحقنا باولیآئک الصالحین محمّد و اله الطیّبین الطّاهرین.»

آقا سیّد علینقی (ضاعف الله قدره و اعظم فی الاسلام اجره) در دوران کودکی مقدّمات علوم دینیّه را نزد برادرش آقا سید غیاث الدین (رحمه الله) فرا گرفت و پس از آن با مساعدت وی از اصفهان به تهران و مشهد مقدّس و نجف اشرف رهسپار گردید، و بهترین ایّام عمر خویش را به فراگیری علوم و احکام دین مقدّس اسلام و مذهب شریف جعفری مشغول بود چنانکه پس از مدّت زمانی کوتاه به تمام علوم عقلیّه و نقلیّه فائق آمده و به کسب درجه اجتهاد از محضر اساتیدی چون مولانا السیّد ابوالحسن الاصفهانیّ (قدس الله سره) و مولانا الشیخ ضیاء الدّین العراقیّ (طیّب الله ثراه) و مولانا الشّیخ محمّد کاظم الشّیرازی (اعلی الله مقامه) و مولانا الحاجّ شیخ علی اکبر النّهاوندی (رحمه الله) و مولانا الحاجّ شیخ عبّاس القمّی (علیه الرّحمه) نائل گشت و در سنه 1352 هجری در نجف اشرف کتاب الافاضات الغرویه فی الاصول الفقهیّه را در دو مجلّد تألیف نمود و پس از بازگشت به تهران به تدریس علوم شرعیّه و نشر احکام مبادرت ورزید، چنانکه پیش از ده سال تمام اوقات شبانه روزی خود را برای تدوین ترجمه و شرح نهج البلاغه بکار برد و این کتاب مختصر و مفید را که شامل خطبه ها، نامه ها، سخنان کوتاه امیرالمومنین (علیه السّلام) است و جامع همه حقائق دین مقدّس اسلام و مذهب شریف جعفری بوده و حاوی همه مسائل علمی، ادبی، دینی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی است پس از مراجعه به تمام شروح عربیّ و فارسی ( مانند شرح ابن میثم و ابن ابی الحدید و خوئی و کاشانی و لاهیجانی و قزوینی و دیگر شروح) و کتاب های مشهور در تفسیر و فقه و اخبار و فلسفه و کلام و تاریخ و لغت و رجال در ثلث اوّل شب یکشنبه هشتم ذی القعده سال هزار و سیصد و هفتاد هجری در شش مجلّد آماده ساخت .

مرحوم آقا سیّد علینقی (قدس الله سرّه و ضاعف اجره) پس از اتمام ترجمه و شرح نهج البلاغه، در سنه شهر جمادی الاولی سال هزار و سیصد و هفتاد پنج موفق به تألیف کتاب ترجمه و شرح صحیفه کامله سجّادیّه گردید. صحیفه کامله سجّادیّه را امام زین العابدین و سیّد السّاجدین، سیّدنا و مولانا علّی ابن الحسین صلوات الله علیه و علی آبائه الابرار و ابنائه الائمّه الاطهار انشاء فرموده و فرزند ارجمندش حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) نوشته و امام بحقّ ناطق جعفر ابن محمّد الصّادق (علیه السلام) می شنیده، پدر و مادر من و همه جهانیان بفدای چنین جمعی گردد که نظیر آن را روزگار یاد ندارد که گوینده و نویسنده و شنونده ای اینسان گرد آمده باشند.

این کتاب دارای پنجاه و چهار دعاء است که هر کس از روی اخلاص و با نیّت پاک یکی از آنها را بخواند و در فهم معانی آن اندیشه نماید بی درنگ نور الهی در دل او تابیده متوّجه به خدایتعالی گشته براه سعادت نیکبختی دنیا و آخرت قدم می گذارد.  

این کتاب در بین علماء و بزرگان به انجیل اهل بیت و زبور ال محمّد (علیهم السّلام) ملقب گردیده و همانطور که انجیل عیسی و زبور داود (علیهما السّلام) دو کتاب آسمانی حاوی علوم و حکم بوده صحیفه هم علوم و حکمی را در بر دارد که جهانیان را به سعادت و نیکبختی می رساند.

در بسیاری از اجازات علماء امامیّه (چنانکه محدّث نوری « علیه الرّحمه» در کتاب مستدرک الوسائل بیان کرده:) این کتاب را به اخت القرآن (خواهر قرآن) وصف نموده اند و نهج البلاغه را اخ القرآن (برادر قرآن) گفته اند و همانطور که قرآن کریم را خدایتعالی به زبان حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله ) بیان فرموده، نهج البلاغه و صحیفه را هم که سخنان آن از منبع الهی تراوش کرده به زبان مقدّس دو علیّ (علیهماالسّلام) جاری گردانیده است.

لازم به تذکّر است که مؤلف (رَحِمَه الله) در دیباجۀ ترجمه و شرح صحیفۀ کاملۀ سجادیه چنین می نویسد: از یک سال پیش به نوشتن ترجمه و تفسیر قرآن عظیم مشغولم و چون آرزو دارم این کتاب جامعترین ترجمه ها و تفسیرها و در دنیا بی نظیر باشد و تا ممکن است به طوری ساده و روان که همگان (خواصّ و عوامّ) از آن بهره مند گردند، و آن مراجعه به کتب و مطالعه بسیار لازم دارد، از این رو در گوشه ای خزیده جز با کتب فقه و اخبار و تفسیر با کسی انس ندارم، و بدیهی است که اشتغال به یک رشته در بیشتر اوقات شب و روز بدن را کاهیده روح را خسته می گرداند، چنانکه در نهج البلاغه است امیرالمومنین(علیه السّلام) فرموده: انَّ هذِهِ القُلُوبَ تَمَلُّ کَما تَمَلُّ الاَبدانُ فَابتَغُوا لَها طَرائفَ الحِکَمِ ( این دلها « از فکر و اندیشۀ در یک موضوع » بستوه آمده خسته می شوند « به جهت یکنواخت بودن اجزاء آن با یکدیگر» چنانکه بدنها و تن ها « از خوردن یک خورش و کار یکرنگ  انجام دادن»  بستوه آمده خسته می شوند، پس برای « رفع خستگی» آن دلها حکمتها و دانش های تازه و شگفت آور « که به آنها لذّت و خوشی میبرند مانند سخنان گوناگون پیشوایان دین و دانشمندان» را بطلبید « تا در کسب حکمت و بدست آوردن دانش کوشش داشته خسته نشوید») و چون نمی خواهم در این کار بزرگ خستگی به خود راه دهم بدین جهت در ضمن نوشتن ترجمه و تفسیر قرآن عظیم به نوشتن ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه ( که از چندی پیش در صدد تنظیم آن بوده ام ) می پردازم، و از آنان که از علم و دانش کم بهره هستند انتظار دارم که آن را با دقّت و تأمّل مطالعه نمایند، زیرا نگارنده همیشه خواهان این نکته هستم که هر مطلب علمی و دینی را طوری بنویسم که خواننده محترم آن را به خوبی در یابد، بنابراین گمان نبرید که این کتاب که به آسانی بدست شما می رسد مانند بیشتر کتابهائی است که در دسترستان است، بلکه اگر اندیشه نمائید می یابید که آن عصارۀ کتاب های بزرگان علماء امامیه (رَحِمَهُمُ اللهُ) و دیگر دانشمندان است که رنجها برده عمرها صرف نموده تا آنها را نوشته و در دسترس ما قرار داده اند.

پس از آنکه به یاری پروردگار توانا پایان یافت کتاب ترجمه و شرح صحیفۀ کاملۀ سجادیه (عَلی مُنشِئِها الافُ السَّلامِ وَ التَّحِیَّه) در پسین روز شنبه پنجم ماه مبارک رمضان سال هزار و سیصد و هفتاد و شش هجری مرحوم آقا سیّد علینقی (رَفَعَ الله قَدرَهُ) بیش از چهارده سال اوقات خود را صرف تألیف و تفسیر کتاب مقدس قرآن عظیم نمود و به دستور ایشان جناب آقای حاج میرزا طاهر خوشنویس تبریزی (وفّقه الله) نوشته، و مؤلف محترم با کمک اهل بیت و فرزندان ارجمندش آن را با نسخۀ اصل مطابَقَه و اغلاطش را تصحیح کرده است، تا آنکه بخواست خدای عزَّوجل و یاری او کتاب ترجمه و خلاصۀ تفسیر قرآن عظیم در پسین روز سه شنبه آخر ماه صفرالمظفّر سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری پایان یافت.

پس از آن آقا سیّد علینقی (رِضوانُ الله تَعالی عَلَیه) انگیزۀ نوشتن کتاب ترجمۀ خاتون دوسرا را دردیباجۀ آن کتاب چنین می نویسد: پیش از دوازده سال پیش به درد شکم گرفتار شدم و معالجۀ اطبّاء سودی نبخشید، برای استشفاء به اتّفاق و همراهی اهل بیت و خانواده به کربلاء مُعَلّی مشرّف شدیم، در آنجا هم سخت مبتلی گشتم، روزی دوستی از زائرین در نجف اشرف من و گروهی را به منزلش دعوت نموده با اینکه رنجور بوده رفتم، در بین گفتگوهای گوناگون یکی از علماء (رَحِمَهُ الله ) که درآن مجلس بوده فرمود: پدرم می گفت: هر گاه حاجت و خواسته ای داری خدای تعالی را به سه بار به نام علیا حضرت زینب کبری (سَلامُ الله عَلَیها) بخوان بی شک و دودلی خدای عزّوجلّ خواسته ات را روا می سازد، از این رو من هم چنین کرده شِفاء و بهبودی بیماریم را از خدای تعالی خواستم، و علاوه بر آن نذر نموده و با پروردگارم عهد و پیمان بسته که اگر از این بیماری بهبودی یافته کتابی در احوال سیّده مُعَظَّمِه (صَلَواتُ الله عَلَیها) بنویسم تا همگان از آن بهره مند گردند، حمد و سپاس خدای جلّ شَأنُهُ را که پس از زمان کوتاهی شفاء یافتم، و از بسیاری اشغال و کارها و نوشتن و چاپ و نشر کتاب ترجمه و خلاصۀ تفسیر قرآن عظیم به نذر خود وفاء ننمودم تا اینکه چند روز پیش یکی از دخترانم (وَفَّقَها اللهُ تَعالی) مرا آگاه ساخت که به نذرم وفاء ننموده من هم از خدای عزَّ اسمُه توفیق و کمک خواسته به نوشتن آن شروع نمودم، و آن را کتاب ترجمه خاتون دوسرا: سَیِّدتَنا المعصُومَه، زینب الکُبری (اَرواحُنا لِتُرابِ اَقدامِهَا الفِداءُِ) نامیدم.

مرحوم مؤلف (قدّس سرّه) این کتاب را در شب یکشنبه بیست و پنجم ماه صفرالمظفر سال هزار و سیصد و نود و پنج هجری آغاز و در پسین روز جمعه پانزدهم ماه جمادی الاولی سال هزار و سیصدو نود و نه هجری به اتمام رسانید.

پس از آن مرحوم آقا سیّد علینقی (حَشَرَنَا اللهُ تَحتَ لِوائِه وَ وَفَّقَنا لِلمَسیرِ بِضیائِهِ) در شب جمعه چهاردهم جمادی الثانیه هزار و سیصد و نود و نه هجری شروع به تألیف کتاب بنادرالبحار نمود بدین ترتیب که وی بیست و پنج مجلّد کتاب بحار الانوار علّامۀ عظیم الشأن، آیه الله العظمی، مَولانا محمّد باقر مجلسی (رِضوانُ الله تَعالی عَلَیه) را مدرک و سند قرار داده و خلاصۀ هر بابی از ابواب هر مجلدی را نوشته و ترجمه و شرح نموده بطوری که مجلد اوّل بنادر البحار که کتاب العقل و العلم و الجهل است را در روز چهارشنبه بیستم شوّال المکرم همان سال به اتمام رسانید.

مرحوم حاج سید علینقی فیض الإسلام (رضی الله عنه) در خلال عمر پر برکت خویش علاوه بر کتب نامبرده ده ها رساله و جزوۀ دیگر مانند رهبر گمشدگان، پاسخ نامۀ ازگلی، قفل دهن شیطان، و مسئله رجعت را به رشتۀ تحریر در آورد و در روز سه شنبه بیست و سوم شعبان المعظم سال 1405 هجری قمری مطابق با 24 اردیبهشت 1364 هجری شمسی از دنیا رحلت نمود و در قطعۀ 18 بهشت زهرا ردیف 103 شمارۀ 5 دفن گردیدhttp://allamehfeyzoleslam.com

 

حاج شیخ رمضانعلی املایی

                  حضرت حاج آیت الله شیخ رمضانعلی املایی

                                                                           

 در ادامه معرفي بزرگان ، عارفان ،مشاهير، بزرگان و.. شهر سده امروز نوبت به عالم و عارف رباني حاج شيخ رضانعلي املايي(ره) رسيد
اين مرد بزرگوار از رجال شهر سده است که از بزرگان و معتمدين محله خوزان بودند . پسر ايشان تا حدود چند ماه پيش فرماندار شهرستان خميني شهر بودند .شيخ رمضانعلي هيچ گاه در مسائل سياسي مداخلت نميکردن و فقط در پي عبادت و رساندن خو به درجات بالاي عرفان بودند .ايشان از حقوق مختصر بازنشستگي خود مقداري بسيار کمي را براي خود و اکثر آن را براي کمک به ايتام و مساکين قرار ميدادند به صورتي که داماد ايشان که دبير هستند بارها سر کلاسهايشان ميگفتند که وي فقط به سفر حج و عمره و سفرهاي زيارتي يکبار رفتند و هميشه ميگفتند((از همين  جا ميشود سلام خود را خدمت اين بزرگواران عرض نمود با پول سفر ميتوان تعداد زيادي فقير وبيچاره را ياري کنيم.))اکثر کساني که پشت سر ايشان نماز جماعات را به جاي مي آوردند ميگفتند که شيخ رمضانعلي فقط عبا و عمامه را مختص به محراب مسجد ميدانستند و پس از نماز با لباسي ساده به شغل کشاورزي مشغول  ميگشتند .(ايشان يک کتابخانه بزرگي در منزل خود داير نموده بودند که وصيت ايشاان براي بعد . از فوتشان نيز اين بود که هرگز کتاب هاي ايشان را دور نريزند يا به فروش نرسانند)به نقل ازداماد شيخ.وسرانجام اين مرد بزرگوار در سال 1385 چشم از اين جهان خاکي فروبستند و به ديار حق تعالي شتافتند .يادشان گرامي و راهشان پررهرو باد.

سعید بیابانکی و چند شعر


biyabanaki.gif


نام:سعید
نام خانوادگی:بیابانکی
سال تولد:1347
محل تولد: خمینی شهر


آثار:
ردپایی بر برف ، نیمی از خورشید ، نه اناری ، نه ترنجی و چند مجموعه شعر کودک.


و بعد...
در رشته مهندسی کامپیوتر از دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شد. او با تشویق علی اصغر حاج حیدری "خواسته" که از شاعران خمینی شهر است از سال1363 به صورت جدی به سرودن پرداخت.
شعرهای او به صورت پراکنده در نشریات مختلف کشور ، جٌنگ های ادبی و همچنین کتاب فارسی دوم راهنمایی چا÷ شده است.
بیابانکی از سال 1376 به مدت دو سال مدیر روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان بوده است.
به اعتقاد او شعر از خانواده شعور است. شعر یک نوع آگاهی است و شاعر هم انسانی آگاه.


چند شعر
1
دف دف زنان بيا به شبستان من برقص
هوهو کنان بچرخ و به ايوان من برقص
چون گردباد پای بکوب و به پای خيز
چرخان ميان بهت بيابان من برقص
دست از ميان باغچه ی من برآور و
نيلوفرانه بر لب ايوان من برقص
گيسو رها کن ای شب پيچيده زير ماه
لختی ای آبشار پريشان من برقص
ای مستی هميشه به مينای  من بچرخ
ای تلخی مدام به فنجان من برقص
عريان شو ای جهنم ناب ای گناه محض
آتش بزن به خرمن ايمان من برقص
مرداد آتشين من اسفند دود کن
ارديبهشت وار به آبان من برقص
الوند من نشسته و خاموش تا به چند
برخيز ای غرور فروزان من برقص...


2
ناگهان
شيشه های خانه بی غبار شد
آسمان نفس کشيد
دشت بی قرار شد
بهار شد..
*
باغچه ها منتظر
تاقچه ها بی قرار
کاش از آن دور بيايد بهار..
**
يک قدم مانده است
تا بتکاند به سرم نورو گل
روزگار
چند قدم مانده زمن تا بهار؟
***
يک توسن بی سوار بايد باشد
سر گشته و بيقرار بايد باشد
اينگونه که آسمان تعجب کرده است
از تاختنش ... بهار بايد باشد
****

لیستی از بزرگان سده

در کشور ما ایران بزرگان زیادی هستند که در جهان شهرت فراوان دارند ولی بعضی از شهرستان دارای بزرگان فراوانی است مثل شهرستان سده یا همان خمینی شهر فعلی که واقعا قهرمان پروری خود را نشان داده است یک لیستی را از این بزرگان روی وبلاگ گذاشتم ولی چون قول داده بودم امروز نیز نام ۵ نفر از این بزرگان را نام میبرم

 ۱- مرحوم حاج رحیم ارباب سده ای (عالم ربانی و مجتهد اعلم)

۲- شهید مجتبی نواب صفوی ( رئیس گروه فدائیان اسلام)

۳- مرحوم  سید علی نقی فیض الاسلام ( یکی از گرد آورندگان و مترجام نهج البلاغه)

۴-جناب آقای دکتر رئوفی ( استاد ریاضیات )

۵- سروش اصفهانی ( شاعر)

چند تن از مشاهیر سد ه ای

امروز  داشتم باخودم فکر میکردم شاید کاربر های وبلاگ دلشون بخواد نام بزرگان سده را فهرست وار بخوان من امروز ۵ تاشون را نام میببرم هر چند وقت یکبار چند تا از بزرگان را نام میبرم

 ۱-آیت ا.. اشرفی اصفهانی( امام جمعه کرمانشاه و نماینده امام خمینی)

۲-شیخ محمد حسین نجفی (مرجع تقلید)

۳-پروفسور ریحان میردامادی (پروفسور  ایرانی)

۴- خلیل باغبان (شاعر)

۵-دکتر عمادی(اولین وارد کننده واکسن آبله به ایران)

اصغر حاج حيدري(خاسته)

 اشعار اصغر حاج حيدري(خاسته)نمود و نماد اقبال عمومي به شعرهاي محلي با گويش (ورنوسفادراني)است و از اين نظر سروده هاي محلي وي را بايد سدي دانست در برابر ميرايي اين گويش و تشويق نسل جوان شاعر به سرودن اشعار محلي.

ظرفيت شعرهاي محلي از نظر انتقال معنا با گنجايش شعر طنز برابري مي كند و ناگفتني هاي بسياري را به واسطه آن ميتوان به مخاطب منتقل كرد كه (خاسته) با آگاهي از اين ظرفيت ها به خوبي آن را به خدمت گرفته است.بنا براين با ويژگي هايي كه برشمرده شد شعرهاي مردمي ايشان دلنشين و خواندني است و خواننده هم از انديشه و هم از سادگي و صراحت بيان و هم از هنر اين شاعر بهره مند مي گردد.

 

حضرت آيت الله حاج آقا عطاء الله اشرفي سده ای

حضرت آيت الله حاج آقا عطاء الله اشرفي در سال ۱۳۲۳ هجري قمري در يك خانواده روحاني در شهرستان سده چشم به جهان گشود. وي فرزند مرحوم حجت الاسلام و المسلمين ميرزا اسدالله فرزند مرحوم حجت الاسلام ميرزا محمد جعفر بود و جد اعلاي  ايشان از علماي بزرگ جبل عامل بود. وي تنها فرزند ذكوري بود كه از پدرشان به يادگار مانده بود و پس از دوران كودكي جهت تحصيل علوم ديني به شهر اصفهان رهسپار شد.

 تحصيلات:

شهيد آيت الله اشرفي از آغاز كودكي  براي تحصيل علوم ديني به حوزه علميه رفت و ابتدا در يكي از مدارس قديمي به نام مدرسه نوريه به تحصيل مشغول شد. و مدت ۱۰ سال به طور متوالي در حوزه علميه اصفهان اشتغال به تحصيل داشتند. سپس در سن ۲۲سالگي جهت ادامه تحصيل و طي مدارج عاليه علوم اسلامي رهسپار حوزه علميه قم شد.

ايشان جمعا مدت ۲۳ سال در حوزه علميه قم و ۱۲  سال در حوزه علميه اصفهان بود و در اين مدتي كه در اين دو حوزه علميه اشتغال داشت ضمن كسب علم و دانش و نيل به درجات عاليه اجتهاد، مورد توجه خاص اساتيد بزرگ و علما بود و مرحوم آيت الله بروجردي و مرحوم آيت الله حاج سيد محمدتقي خوانساري به ايشان عنايت خاصي داشتند. بطوريكه هر وقت به اصفهان مي رفت و سپس به قم مراجعت مي كرد اين دو بزرگوار و همچنين ديگر علما از ايشان ديدن مي كردند.

 خدمات آن شهيد بزرگوار:

      ۱- تاسيس حوزه علميه امام خميني در کرمانشاه و اداره اين حوزه با بيش از ۶۰ نفر از طلاب.

      ۲- بازسازي مدرسه مرحوم آيت الله بروجردي.

     ۳-توسعه كتابخانه مدرسه مرحوم آيت الله بروجردي كه قريب دو هزارجلد به كتابهاي آن اضافه نمودند.

      ۴-تاسيس حوزه علميه برای خواهران، كه پس از شهادت ايشان به نام حوزه علميه شهيد محراب نامگذاري شد.

     ۵-ايجاد وحدت كامل بين روحانيت شيعه و سني كه از بزرگترين خدمات آن شهيد است كه در طول تصدي مسئوليت به عنوان امام جمعه در اين رابطه سمينارهاي متعددي در شهرهاي مختلف به ويژه با حضور برادران اهل سنت تشكيل داد كه اثرات بسيار مطلوبي داشته است.

      ۶-بازسازي مسجد جامع کرمانشاه كه از بركت نماز جمعه اين مسجد بازسازي كامل شده است.

     ۷-بازنمودن شماره حسابهاي متعدد به نام مهاجرين جنگي و جبهه جنگ و بازسازي مناطق جنگي و همچنين كمك به سيل زدگان خوزستان و زلزله كرمان و طبس كه تمام وجوه اين شماره حسابها جمع آوري و براي نجات برادران و خواهران آسيب ديده و برادران رزمنده صرف شده است.

 نقش شهيد در دوران دفاع مقدس:

با آغاز جنگ تحميلي و بسيج همه جانبه مردم و قواي مسلح براي حضور در جبهه و پشتيباني جبهه هاي جنگ، آيت الله اشرفي نيز با مهم توصيف كردن مسئله جنگ، در مدت ۲۵ ماه در تمام خطبه هاي نماز جمعه و مصاحبه ها و پيام هاي خود به حضور مردم در جبهه ها تأكيد مي ورزيدند.

شهيد محراب، دائماً با حضور در جبهه ها به ديدار رزمندگان مي شتافت و مقيد بود كه براي آنان سخنراني كند. و با يكايك رزمندگان به گفتگو مي نشست و مي فرمود: "وقتي به جبهه  مي روم تا مدتي روحيه ام قوي مي شود."

علي رغم كهولت سن مسافت هاي طولاني و راه هاي صعب العبور را به عشق ديدار دلاور مردان  جبهه توحيد، با وسايل نقليه نظامي در شرايط دشوار مي پيمود. بارها در جبهه هاي ايلام، قصر شيرين و پادگان ابوذر، گيلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر، سومار حضور يافت و با سخنراني هاي دلنشين، به سپاهان اسلام روحيه بخشيد. پس از آزادي قصر شيرين به آن شهر سفر كرد و با خواندن دو ركعت نماز شكر در مسجد اين شهر،‌ سپاسگزاري خود را به درگاه خداوند به جاي آورد.

 

وجود آن روحاني جليل القدر در مناطق عملياتي سبب دلگرمي رزمندگان و باعث شور و شوق بسيار در آنها مي گرديد. يك بار پس از عزيمت به منطقه جنوب، عازم شهر آزاد شده بستان گرديد و زير بمباران وحشيانه دشمن وارد شهر شد و از آنجا عازم آبادان شد. هنگام آغاز عمليات فتح المبين در دوم فروردين ۱۳۶۱، در قرارگاه حضور يافت و پيشنهاد كرد عمليات به نام حضرت زهرا سلام الله عليها نامگذاري شود.

در دومين سفر خود به خوزستان پس از آزادي خرمشهر، عازم اهواز شد و مردم اين شهر نماز شكر را به امامت ايشان به جاي آوردند. بعد از ظهر همان روز علي رغم مخالفت فرماندهان، وي و امام جمعه اهواز عازم منطقه خرمشهر شدند و پس از ورود به شهر، در مسجد جامع در جمع رزمندگان حضور يافتند و فرمودند:

"امروز يكي از روزهاي مهم اسلامي و يوم الله است و از جمله آرزوهاي من فتح خرمشهر بود كه بحمدالله من زنده ماندم و اين روز را ديدم."

در شب جمعه هشتم مهر ۱۳۶۱ در منطقه غرب، عمليات مسلم بن عقيل با حضور شهيد و تني چند از مقامات كشوري و لشكري آغاز شد. ايشان در آن شب حال عجيبي داشت و يك لحظه آرام نداشت و تا صبح به دعا و مناجات مشغول بود و لحظه اي هم به استراحت نپرداخت. نزديكي هاي صبح بود كه يك عدد گلوله توپ در نزديكي چادر ايشان منفجر شد. فرماندهان جهت ترك آن محل اصرار كردند،‌اما ايشان نپذيرفت و فرمود:
"من از اين محل نمي روم و آماده هر گونه مسئله اي هستم، زيرا خون من رنگين تر و جان من عزيزتر از اين عزيزان رزمنده نيست. من بايد تا پايان عمليات اينجا باشم." سرانجام شهيد محلاتي، عبا و عمامه ايشان را برداشت و بر سر و دوش ايشان گذاشت و عصا را به دستش داده و او را عازم كرمانشاه كرد.

در پشت جبهه هم فعاليت هاي چشگيري داشت كه از جمله آنها افتتاح حسابي در بانك براي جمع آوري كمك هاي نقدي به جبهه ها بود. حساب ديگري نيز جهت كمك به مهاجران جنگ افتتاح كردند. حساب ديگري نيز جهت بازسازي منطقه گيلان غرب كه به استان كرمانشاه محول شده بود، اختصاص دادند.

شهيد به مسئله وحدت بين شيعه و سني اهميتي فوق العاده مي داد و اقدامات ايشان در اين زمينه بسيار مؤثر واقع مي شد.

 شهادت آن شهيد بزرگوار:

ايشان پس از ۸۰ سال زندگي پرافتخار خود و خدمت به اسلام و قرآن توسط يكي از مزدوران امريكا و منافقين كوردل در ساعت ۱۲:۱۵ ظهر ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱ در سنگر نماز جمعه مسجد جامع و در محراب نماز به افتخار شهادت نائل آمد و طومار زندگي پرافتخارش نه تنها بسته نشد بلكه ورقي ديگر خورد و نامی ماندگار به لیست بزرگان شهرستان سده افزود.روحش شاد و نامش جاويدان باد.