میرزا محمد علیخان متخلص به سروش و ملقب به شمس الشعرا
سروش از سال 1264 تا 1285 که پایان زندگانی اوست در تهران با کمال عزت و اشتهار روز گار می گذراند. معروف ترین ممدوحان سروش پیامبر اکرم و ائمه اطهار و بزرگان دین و بیست و یک نفر از رجال روزگار بوده است. چند بیت شعر از این شاعر سدهی:
در مدح حضرت امیر المومنین علی علیه السلام
حیدر که از او بود فر احمد حیدر که ببود بود فخر زهرا
آن احمد و سیصد هزار معراج آن موسی و سیصد هزار سینا
بیننده ی غیب و شهود عالم زیرا که خدا راست چشم بینا
با صورت عرشی و به عرش ظاهر با صورت فرشی و به فرش پیدا
جسمش پسر آدم است لیکن جانش پدر آدمست و حوا
میدان فرودینه مادحش را تنگ است سپهر فراخ پهنا
زین فخر که حیدر بر او خرامید بر عرش بنازد زمین بطحا
دانی که چه چیزی است رستگاری بر حیدر و بر آل او تولا
وندر دو جهان مایه ی سعادت از دشمن او داشتن تبرا
خاتم را آموزگار ملت آدم را آموزگار اسماء
جز دست علی نیست دست دیگر اندر همه امکان و نشیب و بالا
جنبیدن اشیا ز جنبش اوست مشروح کنم بر تو این معما
چون تن که بود در تصرف جان ذاتش متصرف بود در اشیا
این شعر در 13 بیت دیگر ادامه پیدا می کند که به علت طولانی بودن شعر صرف نظر کردیم .
پس از مدتی سروش به دربار راه یافت و به مقام قرب و منزلت رسید. سروش ذاتا شاعر خلق شده بود نه این که با تکلف و به خود بندی این هنر را اختیار کرده و پیشه ی خود ساخته باشد. اهل تالیف و تصنیف و تحقیق و کنجکاوی در هیچ رشته یی از فنون علمی ، عقلی یا نقلی هم نبود. رنج و زحمت این گونه از امور را هرگز به خود راه نمی داد و قوای جسمانی و روحانی خود را در این مشقت ها تباه و فرسوده نمی ساخت و از آغاز جوانی تا پایان زندگانی تمام همش بر ساختن و پرداختن شعر بود و از این کار به شغل دیگری نمی پرداخت. سروش در حقیقت بزرگ ترین شعرای قصیده سرای عهد قاجار است. که در سبک شاعری پیرو فرخی و امیر معزی بوده است. خلاصه این که چون عهد قاجاریه در واقع دوره ی بازگشت ادبی و تجدید سبک شعرای باستان بوده است سروش را باید به فرخی تشبیه مرد و او را مجدد سبک فرخی شمرد.
نمونه ای از غزل سروش سدهی نقل می کنیم :
مفکن گره به زلفت ، بهلش که باز شد سر زلف عنبرین به که چنین دراز باشد
رخ نازنین مپوشان همه زیر زلف مشکین بگذار روز و شب را ، ز هم امتیاز باشد
به ره صبا ستادی ، سر زلف بر گشادی ز تو نافه شرم بادش پس از این که باز باشد
نه همین صبا کند خم ، قد سرو و بوستان را که به پیش قامت تو ، همه در نماز باشد
مقام سروش در دربار ناصر الدین شاه به جایی رسیده بود که گاهی از ملازمان حضور بود .
آثار سروش به شرح زیر است:
1- مثنوی موسوم به روضة الاسرار دارای 1159 بیت در مقتل و مرائی حضرت خامس ال عبا سید الشهدا سروده شده است.
2-شصت بند در مرثیه عاشورا
3-مثنوی اردیبهشت در سرگذشت حضرت رسول اکرم و دوازده امام علیه السلام و مخصوصا شرح غزوات حضرت امیر المومنین علی علیه السلام
4-قسمتی از اشعار فارسی کتاب الف لیل
5- شمس المناقب در مدح پیامبر اکرم و ائمه دین سلام الله علیهم اجمعین
6- دیوان قصائد و غزلیات و قطعات و مسمط های سروش
7- رساله ی سروشیه
به طوری که از آثار پیداست سروش شاعر بسیار مذهبی و معتقد به اسلامی بوده است