حوزه : لطف بفرمایید ما و دیگر طلاب عزیز را نصیحت بفرمایید.

استاد: من که قابل نیستم . کسی باید بیاید و مرا نصیحت کند, ولی از باب این که می فرمایید چند مطلب را به عرض شما و خوانندگان مجله می رسانم :

1. خوش گمانی : در روایت داریم که از خصوصیات برجسته مومن , عدم ظن و گمان بد, به دیگران است .این یک مساله اساسی است که باید به آن , با دقت , توجه کنیم . ما نباید با گمان بد با دیگران برخورد کنیم .

2. قناعت و ساده زیستی : بزرگان حوزه های علمیه واسلام که به مراتب بالای علمی رسیده اند درناز و نعمت و رفاه نبوده اند،بلکه در حد کفاف زندگی , یا پایین تر,از مادیات برخوردار بوده اند. دراینجا قصه ای را نقل می کنم که برای طلاب آموزنده است : مرحوم مجلسی بزرگ , شاگرد ملاعبدالله بوده است . یک روز مقداری پول خدمت ملاعبدالله می آورند که ایشان بین طلاب تقسیم کنند.استاد مقداری از آن پول را به مرحوم مجلسی می دهند.ایشان می گویند: نمی توانم بدون اجازه مادرم پول را قبول کنم . به مادرشان اطلاع دادند.ایشان گفته بودند: نخیر, پول را نگیرید.استاد می پرسد: چرا نگیرند؟ مادر مرحوم مجلسی پاسخ می دهند: پدرایشان (مقصود علی ) به مسافرت رفته است , ما مغازه ایشان را به اجاره داده ایم واجاره را گرفته ایم که برای خرجی روزانه ما, کافی است .اگراین پول را بگیریم اضافه می شود و ممکن است ایشان عادت کنند واین مانع درس و بحث او شود.

3. بلند نظری : یکی از روحانیون , خیلی نسبت به مرحوم آخوند, بدبین بوده و به ایشان می گفته است . روزی از محل این فرد, مقداری پول , برای تحویل به مرحوم آخوند, به او داده بودند.این فرد, که مرید آقا سیدمحمدکاظم بوده , سعی بسیار کرده بود که صاحبان پول را راضی کند و پول را تحویل آقا سید محمد کاظم بدهر،اما صاحبان پول نپذیرفته بودند و گفته بودند: ما مقلد آقای آخوند هستیم .این فرد پول را برای مرحوم آخوند فرستاده بود و به نحوی به ایشان رسانده بود که مقداری به وی برگرداند.اطرافیان مرحوم آخوند, بسیار ناراحت شده و گفته بودند:این فرد به شما بد می گوید,اکنون می بایست گوشمالی می شد،ولی شما تمام پول را برای وی فرستادید!

مرحوم آخوند, فرموده بود: شما دواشکال دارید: یکی این که چرااو به من بد می گوید و دیگراین که چرا من به او پول داده ام .او که به من بد می گوید, مرا مستحق بد گفتن می داند. من که به او پول می دهم او را مستحق پول گرفتن می دانم و جزء شرایطاستحقاق , محبت آخوند خراسانی نیست !

4. جدیت در عبادت و تحصیل علم : جدیت طلاب در مرحله اول باید در عبادت باشد. علماء بزرگوار ما در عبادت خیلی جدیت داشته اند. یک شب قدر, من در حرم مولی علی(ع) بودم که مرحوم کمپانی وارد شدند و به نمازایستادند.ایشان تمام صد رکعت نماز راایستاده خواندند و یا مرحوم شاه آبادی (برادراستادامام ) در قنوت نماز در شب های قدر, دعای ابوحمزه را می خواندند. من نسبت به خودم می گویم : دراین زمینه خیلی ضعیف هستم ،حتی به اندازه یک ساعت خدا را نشناخته ام 0اگرانسان درامور عبادی و تقوا, جدیت داشته باشد, خدا درامور دیگراو را تایید می کند. در درس و بحث هم باید جدی نبود. شمکا زندگی طلاب قدیم را مطالعه کنید ببینید که با آن امکانان کم , که واقعا هیچ نبود, حتی نوری برای مطالعه به زخمت پیدا می شدو چند نفراز یک چراغ استفاده می کردند و یااز چراغهای عمومی برای مطالعه بهره می گرفتند, چه بزرگانی تربیت شدند. روشن است که این مراتب علمی در سایه جدیت و تلاش آنان بود.امروز که بحمدالله ,اوضاع خیلی فرق کرده است وامکانات فراوان است باید جدیت کرد تا نتیجه مطلوب گرفته شود. جامعه به ما نیاز دارد. در برابر اعمال و رفتار مردم , ما مسوولیت داریم . جوری نشود که بخاطر عدم روحانی خوب , مردم اعمال خلاف شرع انجام دهند واز مسیر حق منحرف شوند. دراین رابطه داستانی یادم آمد نقل می کنند: مرحوم حجت الاسلام شفتی , عازم کربلا بود که در بین راه به کمره رسید واحتیاج به آب پیدا کرد. به ایشان گفتند که اینجا حمام ندارد.ایشان با تعجب پرسیدند: آقا و روحانی اینجا کیست ! کسی را به ایشان معرفی کردند. مرحوم شفتی , دیدند که ارکان اربعه آقا جوراست . گفتند: شما چکاره اید؟ گفت : من شرع شریفم ! مرحوم شفتی پرسیدند: چرا حمام ندارید؟ آن مرد گفت : حمام لازم نداریم . مرحوم شفتی فرمود: مگر شما جنوب نمی شوید؟ آن مرد گفت : آنهائی که از حلال جنوب می شوند غسل ندارند! آنهائی که از حرام جنوب می شوند, بروند داخل رودخانه . خدا نکند که در اثر سهل انگاری ما,اینگونه مسائل پیش بیاید وافراد جاهل و ناآگاه به نام روحانی جوابگوی مسائل و نیازهای مردم باشند

5. توسل به ائمه اطهار (ع) : طلاب بایدارتباطشان باائمه محکم و استوار باشد و در زندگی از آنان کمک بخواهند. تجربه خودم را در اینجا بیان می کنم : گاهی می شد که در حل مطلبی در می ماندم و سعی و تلاشم بجائی نمی رسید،لذا به ائمه اطهار(ع) , حتی به حضرت ابوالفضل و سیدعلی , توسل می جستم واز آنان کمک و راهنمائی می خواستم و آن بزرگواران هم مرا کمک می کردند و مطلب علمی , که در حلش گرفتار بودم , به آسانی برایم حل می شد. نحوه توسل من چند صلوات بود که ذکر می کردم .

6. پرورش شاگرد: دراینجا روی سخنم بااساتید بزرگوارست . تشویق و احترام شاگرد, بخصوص در نزد دوستان واقوام او, خیلی موثراست . علاوه براین که شاگرد را به جدیت و مراقبت وادار می کند, موجب ترویج شریعت هم می شود،زیرا تشویق واحترام به فردی از شاگردان که مصدر کاری است و در بین مردم به تبلیغ و ترویج مشغول است موجب احترام مردم به او و در نهایت عمل به گفتاراوست . دراینجا خاطره ای را به مناسبت نقل می کنم : بعداز آن که از نجف بر گشته بودم و دراین مشغول تبلیغ و تدریس بودم , روزی , با جمعی از دوستان , به نجف اشرف مشرف شدیم . مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی در حرم نماز می خواندند و من هم مشغول نماز شدم . سعی می کردم که ایشان مرا نبینند و متوجه آمدن من نشوند که مزاحم عبادت ایشان نشوم ،زیراایشان به بنده خیلی لطف زیادی داشتند. بالاخره ,ایشان متوجه شدند و مرا خواستند.ایشان به من خیلی لطف کردند و بسیار تشویق فرمودند. من فکر می کنم که این رفتار راایشان , بخاطر ترویج شریعت انجام دادند،چون دیدند چند نفراز مردم اصفهان همراه من هستند,احترام زیاد گذاشتند تا زیادتر بتوانم بین مردم ترویج و تبیلغ دین بکنم .

7. تواضع : طلاب و فضلاء باید نسبت به یکدیگر تواضع داشته باشند. تمام علمائی که من از محضرشان استفاده کرده ام , یکی از خصلتهای برجسته شان تواضع بود. معروف بود میرزاعلی آقای مشکینی , نویسنده و مولف حاشیه بر کفایه که از عالما. دانشمندان برجسته آن عصر بود, دست سیدابوالحسن اصفهانی را می بوسیدند. عظمت مرحوم مشکینی آنقدر بود که خیلی ها حرف داشتند که : چرا آقا سیدابوالحسن اصفهانی ,اجازه می دهند که ایشان دستشان را ببوسند؟!البته واضح است که این عمل مرحوم مشکینی , بخاطر تواضع و فروتنی ایشان بود .

8.احتیاط در مصرف وجوهات :اخبار تحلیل را چند جور توجیه کرده اند: 1. علامه مجلسی فرموده اند که : خمس روزانه بوده است بعد توسعه یافته و سالانه شده است . 2. منظور غائم دارالحرب است . 3. مرحوم آقاضیاء معنی کرده اند: هرامامی ,از خودش را حلال کرده است , تاامام زمان(ع) , ایشان در توقیع می فرمایند حلال است ،ولی در جای دیگر دارند که خیر باید به ما برسانند،یعنی مطالبه کرده اند. روی این اساس من خودم , وجوهات را مصرف نمی کنم ،البته عمل من برای کسی حجت نیست هرکسی باید به نظر خودش یا مرجع تقلیدش عمل کند. آنهائی که مصرف می کنند باید خیلی محتاط باشند.

9. توکل بر خدا: طلاب زحمت بکشند درس بخوانند به عباداتشان دقیق برسند, خداوند روزی آن را خواهد رساند و نخواهد گذاشت آنان در زندگی در مانده شوند. داستانی که در زندگی خودم اتفاق افتاده است برای شما بیان می کنم : یک روز میهمان داشتم و هیچ چیز در حجره نداشتم که با آن مهیمان را پذیرائی کردم و هم قرضم را پرداختم . 10. عشق به ائمه: (ع) من در زندگی خود علمائی را دیده ام که بخاطر عشق به ائمه اطهار(ع) به مراتب بالائی رسیده اند. در قم شیخ ابراهیم نامی بود که منبری بود و مورد علاقه شیخ عبدالکریم .ایشان گاهی برای من جریانهای تاریخی و خاطراتی از نقل می کرد.البته ایشان , به این خاطراین داستانها را برای من نقل می کردن که معتقد بود من به ائمه خوبی دارم .ایشان می گفت : یک روز, فردی , که اداری بود,از من برای منبر دعوت کرد،ولی من قبول نکردم . یک شیخی به من گفت :...احتمال نمی دهی که این شخص از خودت بهرت باشد؟ گفت : من رفتم و روضه را خواندم . یک روزی آن شیخ را دیدم و گفتم من رفتم و روضه را خواندم ، امااز حرف تو دلگیر هستم که گفتی :... گفت : برو گم شو.ایشان شیخ ابراهیم می گفت : یک شب خواب دیدم , منبری ها جمع شده اند که بروند نزد حضرت سیدالشهداء(ع) و جرئت نمی کنند: دیدم همین شیخ آمد که برود پیش حضرت . منبری نیازهایشان را مطرح کردند, تا شیخ به امام بگوید. یکی گفت : به امام بگو: دعا کند که زن خوبی گیرم بیاید،زیرا زن خوبی ندارم . یکی گفت : به آقا بگو: من برای شما روضه می خوانم , ولی مردم , چون صدایم خوب نیست , می خندند. به حضرت بگو: دعائی بکنند که صدایم خوب بشود. دیگری گفت : من قرض دارم . به آقا بگو: دعا کنند که بتوانم قرضهایم را بپردازم . شیخ رفت پیش امام و بعداز چند لحظه ای برگشت . شیخ گفت :امام , نسبت به آن کس که زن بدی دارد و تقاضای آن دارد که زن خوبی نصیبش شود, فرمود: قسمت او همین است .امام , نسبت به آن کس که قرض دارد و تقاضای ادای دینش را داشت , قرض اوادا شد.امام , نسبت به آن کس که صدای بدی دارد و تقاضا دارد صدایش خوب بشود, فرمود: اگر برای من روضه می خواند, من همین صدا را دوست دارم اگر برای غیر من می خواند, لازم ندارم .

واقعا همینطوراست .ائمه(ع) عمل را باک و بااخلاص می خواهند.

سخن آخر را بگویم : در زندگی تحصیلی ام خیلی چیزها دیدم . عبادت ها, نماز شب ها راز و نیازها،اما متاسفانه خودم بهره ای نبردم واکنون ازاین دنیا می روم با دستهای خالی . به شما سفارش می کنم و در عبادات و تحصیل معارف دینی جدیت داشته باشید