این یک حراجی واقعی است !!!
ایشان درباره شکوفا شدن ذوق و قریحه شعری خود ، این چنین می گویند:
من علاقه زیادی به سرودن شعر داشتم ولی عدم داشتن سواد و مطالعه مانع پیشرفت من در سروده هایم شد ؛ در ایام جوانی در رثای سوگواری سیدالشهداء (ع) مرثیه ای سرودم ولی نتوانستم به اتمام رسانم ؛ شب هنگام متوسل به حضرت زهرا (س) شدم و درخواب امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) را در کنار خود دیدم پس از عرض ادب ابیاتی را که سروده بودم خواندم و لب فرو بستم، حضرت زهرا فرمودند: حاج احمد به سرودن ادامه بده (با توجه به اینکه من بیست سال داشته و به سفر حج مشرف نشده بودم)، از خواب بیدار شده و در همان شب 72 بیت گفتم و تا کنون اشعار زیادی را به لطف ائمه اطهار سروده ام .
دوش درخواب مرا جقه شاهی دادند پشمین پّسکُ و نمد کلاهی دادند
خاموشـی درویشـی مـــا را دیـدنـد درکــوی خــرابات مقــامـی دادند
اکـنون کـه به سـر تـاج الهـی دارم بهــتر زهــــزار تــاج شاهــی دارم
این شاعر توانا با الهام از فرهنگ انقلابی اشعار بسیار زیبائی در این وصف سروده است که به مناسبت فرارسیدن ایام الله دهه فجر چند بیتی از آن را در اینجا می آوریم
داد روح الله بر ملــت پیـــام ای جــــوانــــان رسیـــده وقـــت قیـــام
دشمن خونخواررا ازخاک خود بیرون کنید ای جوانان خدمتی برملت ایـران کنیــــد
هسـت ایران گوهر نایاب بر روی زمیـن ای جوانان همتی تاکه شود خلــد بریـــن
میتوانید ای جوانان خـاک را گوهرکنید خاک ایران را نگین دست وانگشـترکنید
هســت ایران گوهـر نایاب اندر روی خاک گوهرخود را زدست دشمنان بیرون کنید
خـوف دشمـــن را زســـر بیـــرون کنید تا کــــه ایـــــران را گهـــــر بـاران کنید
غزلیات و اشعار میرزا احمد آنقدر زیبا و پرمحتواست که خواننده را به وجد می آورد لیکن ناچاریم که به صورت گزینشی تنها چند بیتی را در اینجا ذکر کنیم
حسن ختام مبحث خود را با غزلی سرشار از عشق به امیرالمومنین ، از این شاعر گمنام به پایان می رسانیم
من علی را خـــــدا نمی دانـــم زخــــــدا هم جـدا نمـی دانــم
زاده خـــانه خــداســت علــــــی صاحب مـروه و صفاست علی
جای پایش به روی دوش نبــــــی نه خــــدا بنــده خداست علی
باب سبتیـــن و شوهــر زهـــــــرا رهــبر جـمـــع انبیاســـت علی
هر کــــه گوید خـــدا شود کـــــافـر زینت عـرش کبریاســـــت علی
خانـــه حــق مقـــام مولــــــــودش بنـــده خاص کبریــاســت علی
در کعبه علی نهاد پا در عـــــــــالم بشکست زدست خویش بتهای حرم
بتهای حرم شکست ازمشت علی بر دوش نبی جای دو انـگشت علی
باقری با عشق می گوئی سخــن می زنی هر لحظه بر دفتر قلـم
گر زمین کاغــذ شود جنگل قــــلم کی توانی مدح او سازی رقـم
با آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون برای این شاعر سده ای ، تلاش می کنیم شاعران گمنام در گوشه و کنار شهرمان را به مردم معرفی نموده ؛ باشد که یادگاری ارزشمند در دفتر فرهنگ و جامعه هنری سده باشد.
منتظرمعرفی شاعران بعدی باشید.