از قريه ي ورنوسفادران بود که جزء بزرگترين شاعران دوره صفوي بشمار ميرفت بطوري که ملا محمد شريف که از مخصوصان او بود فراغ او را اين چنين بيان مي کند (گنج علم از کيسه دنيا برفت .عبدالحق در1063 از دنيا رفت)او در کمال وحالت معنوي بود و به هنر موسيقي هم علاقه زيادي داشته است
چند بيت شعر از اين شاعر
چه زيان غمزه ترا چو زني           تيغ بر زخم جان بي تابي
هيچ از بحر کم نمي گردد            گر خورد تشنه ي دمي آبي
پي بازيچه طفل همت من           گذارد نه فلک را در فلاخن
لب لعل ترا چه زيان از غبار خط     مور از کوثر آب خورد کم نمي شود