من خمینی شهری نیستم من سده ای هستم

نمی دانم تاکنون شرکتی ثبت کرده اید یا نه. اگر این کار را کرده باشید حتما می دانید که انتخاب نام برای یک شرکت کاری بس مهم، سخت و حساس است. نامی  که شما انتخاب می کنید باید حائز شرایط خاصی باشد، از جمله اینکه تکرای نباشد.

یعنی حتی اگر می خواهید در یک روستا فعالیت کنید نام شرکتتان باید قبلا در کل ایران به ثبت نرسیده باشد.  

با این مقدمه می خواهم یک داستان کوتاه برایتان تعریف کنم.

داستان من در مورد شهری است که صدها سال است در قلب ایران، و در مرکز استان اصفهان خودنمایی می کند.

سالها می گذرد که این شهر همچنان سرافراز و سربلند، هستی خود را فریاد می کشد.

هرچند برخورد حاکمان با این شهر مانند برخورد پدری با فرزند خوانده اش بوده است اما این شهر هویت خود را از دست نداده است.

این شهر نامی کهن تر از سده نداشته ونخواهد داشت. در زمان حکومت منحوس پهلوی نام پرمعنای سده را به نام بی ارزش و فاقد وجه تسمیه همایونشهر تغییر دادند و پایه گذار سنت نابخردانه ای شدند و خود را تا قیامت مستحق نفرین و لعنت کردند.

پس از انقلاب اسلامی، نام این شهرستان به خمینی شهر تغییر یافت. اما کمی صبر کنید. اشتباه گفتم.

نامش به خمینی شهر اصفهان تغییر یافت! حالا اینکه چرا نام اصفهان را باید ضمیمه کنیم همان مطلبی است که دادمان را در آورده است.

از این پس  اگر فردی  از شما همشهری گرامی پرسید اهل کجا هستید یا بگویید سده یا خمینی شهر اصفهان.

اگر لفظ خمینی شهر را به تنهایی بکار ببرید ایهام بوجود می آید:

خمینی شهر اصفهان یا خمینی شهر هرمزگان

شاید خنده آور و مضحک باشد اما واقعیت دارد. اینکه در سراسر کشور هیچ دو شرکتی نباید همنام باشند اما نام دو شهر می تواند یکسان باشد. چیزی شبیه یک جک گریه دار است. یک طنز تلخ!

حالا زیاد دیده ایم که نام دهات و آبادی ها یکسان باشد اما یکسان بودن نام  دو شهر، پر از ابهام و سوال است.

البته که خمینی شهر هرمزگان یا همان خمینی شهر بشاگرد، از لحاظ  جمعیت، غنای فرهنگی و سابقه تاریخی به پای خمینی شهر اصفهان یا همان سده نمی رسد با این وجود حق خود می دانیم که به این طریقه نامگذاری شهرها اعتراض کنیم.

آیا بهتر نیست شهری که دارای نام با معناست را تغییر نام ندهیم؟

آیا بهتر نیست از نامگذاری های شیر یا خطی دست برداریم و بر اساس منطق حرکت کنیم؟

آیا بهتر نیست هنگام نامگذاری یک ده یا روستا، یک جستجوی گوگل انجام دهیم که مبادا این نام تکراری باشد؟ این ساده ترین و پیش پا افتاده ترین کاریست که متاسفانه انجام نشده است.

اما اگر می خواهید از خمینی شهر جدید جنوبی بیشتر بدانید مطلب زیر را که از سایت کمیته امداد استخراج شده است مطالعه فرمایید:

"منطقه بشاگرد با وسعت 16000 كيلومتر مربع مشتمل بر 900 آبادي كوچك و بزرگ و حدود 75 هزار نفر جمعيت در سرزميني كوهستاني، ناهموار، در جنوب شرقي استان هرمزگان و در حاشيه محدوده استان كرمان واقع شده است.

بشاگرد نام دهستاني است در بخش كهنوج در جنوب شهرستان جيرفت كه از شمال به كوه شهري مارز و از غرب به دهستان جاسك و از شرق به دهستان سيرك محدود است. اين دهستان كوهستاني است، بطوري كه در تمام اين سرزمين حتي تا حدود صد هكتار زمين مسطح و هموار وجود ندارد و آب منطقه از چشمه سارها و رودخانه هاي متعدد كوهستاني منطقه سرچشمه مي گيرد شغل مردم آن كشاورزي، گوسفند داري و صنايع دستي مي باشد و محصولاتش ذرت، غلات، خرما، لبنيات است. كپرنشيني شيوه غالب سكونت ساكنان مي باشد و ساختن كپر كه از شاخ و برگ درخت خرما تهيه مي گردد از متداولترين روشهاي ممكنه مسكن در اين ديار است.

با توجه به اهتمام كميته امداد امام خميني در زدودن فقر و محروميت، خاصه عنايات ويژهاي كه اين نهاد به مناطق محروم دارد، در راستاي اهداف عاليه خود جهت ايحاد تحول در منطقه بشاگرد در سال 1362 مقر استقرار خود را در قسمت مركزي دهستان! سردشت در بخش بشاگرد شرقي از شهرستان جاسك در استان هرمزگان در محلي موسوم به روستاي خنميد! قرار دارد كه در همين سال تحت تأثير اقدامات اين نهاد مزين به نام شريف حضرت امام خميني به نام خميني شهر!!!؟؟؟ تغيير نام داده شد.

كميته امداد امام خميني(ره) از سال 1361 نسبت به شناسايي اين منطقه اقدام نمود. و با ارائه خدمات اقتصادي،‌اجتماعي و فرهنگي ارزنده خود نظير جاده سازي، آبخيز داري تسطيح و هموارسازي زمين، احداث مدرسه، احداث مسجد، تراكم سازي روستاها، ايجاد مزرعه و باغ، ايجاد و ارائه خدمات درماني درمانگاه، تأمين آب آشاميدني، ارائه خدمات كشاورزي، برق رساني، ‌احداث حمام بهداشتي، تأمين مواد غذايي بهداشتي، ايجاد اشتغال و توسعه صنايع دستي، ارائه خدمات فرهنگي و… نسبت به ساماندهي وضع زندگي مردم اين ديار همت گمارد.  "

لطفا کمی تامل کنید.

زندگي نامه علامه فيض السلام اولين مترجم نهج البلاغه

مرحوم حاج سیّد sede.tkعلینقی (فیض الإسلام) فرزندآقا سیّد محمّد فرزند حاج آقا سیّد مهدی امام جمعه سده (رحمهماالله تعالی) در سال 1283 در سده  متولّد گردید، مرحوم پدرش آقا سیّد محمّد در سال هزار و دویست و هشتاد و هشت هجری در سده اصفهان بدنیا آمد، و روز دوشنبه نهم ماه ربیع الثانی سال هزار و سیصد و پنجاه و پنج دنیا را بدرود گفت و در مقابر آل امام جمعه نزدیک فرزندش مرحوم آقا سیّد غیاث الدّین(برادر مرحوم حاج سیّد علینقی) دفن گردید.

آقا سیّد محمّد (رحمه الله) به علم و عمل و تقوی و صفات پسندیده مشهور بود، و در مدّت عمر هیچکس از او کوچکترین رنجشی پیدا نکرد، و چون در اصفهان علوم دینی را فرا گرفت دوره زندگانی خود را درسده  به تبلیغ دین مقدّس اسلام و مذهب شریف جعفری بسر رساند، و برای جلوگیری از یاغیهائی که از حدود و مقررات اسلام تجاوز کرده به مال و جان و ناموس مردم دست درازی می نمودند، لباس جنگ پوشیده پیشرو اهالی گشته به طرد آنان موفق گردید، مرحوم مادرش حیات سلطان دختر شیخ فاضل آقا ملاّ محمّد صادق ابن ملاّ آقا بابا سدهی اصفهانی در شب جمعه هفتم ماه محرّم سال یکهزار و دویست و نود و پنج هجری در سده بدنیا آمد و در روز چهارشنبه سلخ ماه جمادی الاولی سال هزار و سیصد و سی و شش برحمت ایزدی پیوست و در تخت فولاد اصفهان در جوار مرحوم شیخ مرتضی ریزی دفن گردیده است.

حیات سلطان دارای زهد وتقوی از علم و دانش بهره مند بود، به طوری که مرحوم آقا سیّد غیاث الدّین مقدّمات علوم دینیّه را از آن مرحومه یاد گرفته بود.

مرحوم برادرش آقا سیّد غیاث الدّین عصر پنجشنبه ماه ذی الحجه هزار و سیصد و یازده هجری در سده اصفهان بدنیا آمد و در شب پنجشنبه دوازدهم ربیع الاوّل هزار و سیصد و چهل و نه از دنیا رحلت نمود. و در مقابر آل امام جمعه ( در زاویه مسجد جامع ) سده دفن گردید.

آقا سیّد غیاث الدّین (غفره الله ) تمام دوره زندگانی را در اصفهان و تهران و مشهد مقدّس رضوی و نجف اشرف به تحصیل و تدریس علوم شرعیّه و نشر احکام دین مقدّس اسلام و مذهب شریف جعفری اشتغال داشت و برای هدایت مردم در مجالس بزرگ که در شهرهای ایران منعقد می شد در بالای منبر نطقها و خطابه های علمی و دینی ایراد می نمود که همه شنوندگان از سخنرانی او محظوظ می شدند.« اللهم اغفر لحیّنا و میّتنا و شاهدنا و غآئبنا، ذکرنا و انثانا، صغیرنا و کبیرنا، و الحقنا باولیآئک الصالحین محمّد و اله الطیّبین الطّاهرین.»

آقا سیّد علینقی (ضاعف الله قدره و اعظم فی الاسلام اجره) در دوران کودکی مقدّمات علوم دینیّه را نزد برادرش آقا سید غیاث الدین (رحمه الله) فرا گرفت و پس از آن با مساعدت وی از اصفهان به تهران و مشهد مقدّس و نجف اشرف رهسپار گردید، و بهترین ایّام عمر خویش را به فراگیری علوم و احکام دین مقدّس اسلام و مذهب شریف جعفری مشغول بود چنانکه پس از مدّت زمانی کوتاه به تمام علوم عقلیّه و نقلیّه فائق آمده و به کسب درجه اجتهاد از محضر اساتیدی چون مولانا السیّد ابوالحسن الاصفهانیّ (قدس الله سره) و مولانا الشیخ ضیاء الدّین العراقیّ (طیّب الله ثراه) و مولانا الشّیخ محمّد کاظم الشّیرازی (اعلی الله مقامه) و مولانا الحاجّ شیخ علی اکبر النّهاوندی (رحمه الله) و مولانا الحاجّ شیخ عبّاس القمّی (علیه الرّحمه) نائل گشت و در سنه 1352 هجری در نجف اشرف کتاب الافاضات الغرویه فی الاصول الفقهیّه را در دو مجلّد تألیف نمود و پس از بازگشت به تهران به تدریس علوم شرعیّه و نشر احکام مبادرت ورزید، چنانکه پیش از ده سال تمام اوقات شبانه روزی خود را برای تدوین ترجمه و شرح نهج البلاغه بکار برد و این کتاب مختصر و مفید را که شامل خطبه ها، نامه ها، سخنان کوتاه امیرالمومنین (علیه السّلام) است و جامع همه حقائق دین مقدّس اسلام و مذهب شریف جعفری بوده و حاوی همه مسائل علمی، ادبی، دینی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی است پس از مراجعه به تمام شروح عربیّ و فارسی ( مانند شرح ابن میثم و ابن ابی الحدید و خوئی و کاشانی و لاهیجانی و قزوینی و دیگر شروح) و کتاب های مشهور در تفسیر و فقه و اخبار و فلسفه و کلام و تاریخ و لغت و رجال در ثلث اوّل شب یکشنبه هشتم ذی القعده سال هزار و سیصد و هفتاد هجری در شش مجلّد آماده ساخت .

مرحوم آقا سیّد علینقی (قدس الله سرّه و ضاعف اجره) پس از اتمام ترجمه و شرح نهج البلاغه، در سنه شهر جمادی الاولی سال هزار و سیصد و هفتاد پنج موفق به تألیف کتاب ترجمه و شرح صحیفه کامله سجّادیّه گردید. صحیفه کامله سجّادیّه را امام زین العابدین و سیّد السّاجدین، سیّدنا و مولانا علّی ابن الحسین صلوات الله علیه و علی آبائه الابرار و ابنائه الائمّه الاطهار انشاء فرموده و فرزند ارجمندش حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) نوشته و امام بحقّ ناطق جعفر ابن محمّد الصّادق (علیه السلام) می شنیده، پدر و مادر من و همه جهانیان بفدای چنین جمعی گردد که نظیر آن را روزگار یاد ندارد که گوینده و نویسنده و شنونده ای اینسان گرد آمده باشند.

این کتاب دارای پنجاه و چهار دعاء است که هر کس از روی اخلاص و با نیّت پاک یکی از آنها را بخواند و در فهم معانی آن اندیشه نماید بی درنگ نور الهی در دل او تابیده متوّجه به خدایتعالی گشته براه سعادت نیکبختی دنیا و آخرت قدم می گذارد.  

این کتاب در بین علماء و بزرگان به انجیل اهل بیت و زبور ال محمّد (علیهم السّلام) ملقب گردیده و همانطور که انجیل عیسی و زبور داود (علیهما السّلام) دو کتاب آسمانی حاوی علوم و حکم بوده صحیفه هم علوم و حکمی را در بر دارد که جهانیان را به سعادت و نیکبختی می رساند.

در بسیاری از اجازات علماء امامیّه (چنانکه محدّث نوری « علیه الرّحمه» در کتاب مستدرک الوسائل بیان کرده:) این کتاب را به اخت القرآن (خواهر قرآن) وصف نموده اند و نهج البلاغه را اخ القرآن (برادر قرآن) گفته اند و همانطور که قرآن کریم را خدایتعالی به زبان حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله ) بیان فرموده، نهج البلاغه و صحیفه را هم که سخنان آن از منبع الهی تراوش کرده به زبان مقدّس دو علیّ (علیهماالسّلام) جاری گردانیده است.

لازم به تذکّر است که مؤلف (رَحِمَه الله) در دیباجۀ ترجمه و شرح صحیفۀ کاملۀ سجادیه چنین می نویسد: از یک سال پیش به نوشتن ترجمه و تفسیر قرآن عظیم مشغولم و چون آرزو دارم این کتاب جامعترین ترجمه ها و تفسیرها و در دنیا بی نظیر باشد و تا ممکن است به طوری ساده و روان که همگان (خواصّ و عوامّ) از آن بهره مند گردند، و آن مراجعه به کتب و مطالعه بسیار لازم دارد، از این رو در گوشه ای خزیده جز با کتب فقه و اخبار و تفسیر با کسی انس ندارم، و بدیهی است که اشتغال به یک رشته در بیشتر اوقات شب و روز بدن را کاهیده روح را خسته می گرداند، چنانکه در نهج البلاغه است امیرالمومنین(علیه السّلام) فرموده: انَّ هذِهِ القُلُوبَ تَمَلُّ کَما تَمَلُّ الاَبدانُ فَابتَغُوا لَها طَرائفَ الحِکَمِ ( این دلها « از فکر و اندیشۀ در یک موضوع » بستوه آمده خسته می شوند « به جهت یکنواخت بودن اجزاء آن با یکدیگر» چنانکه بدنها و تن ها « از خوردن یک خورش و کار یکرنگ  انجام دادن»  بستوه آمده خسته می شوند، پس برای « رفع خستگی» آن دلها حکمتها و دانش های تازه و شگفت آور « که به آنها لذّت و خوشی میبرند مانند سخنان گوناگون پیشوایان دین و دانشمندان» را بطلبید « تا در کسب حکمت و بدست آوردن دانش کوشش داشته خسته نشوید») و چون نمی خواهم در این کار بزرگ خستگی به خود راه دهم بدین جهت در ضمن نوشتن ترجمه و تفسیر قرآن عظیم به نوشتن ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه ( که از چندی پیش در صدد تنظیم آن بوده ام ) می پردازم، و از آنان که از علم و دانش کم بهره هستند انتظار دارم که آن را با دقّت و تأمّل مطالعه نمایند، زیرا نگارنده همیشه خواهان این نکته هستم که هر مطلب علمی و دینی را طوری بنویسم که خواننده محترم آن را به خوبی در یابد، بنابراین گمان نبرید که این کتاب که به آسانی بدست شما می رسد مانند بیشتر کتابهائی است که در دسترستان است، بلکه اگر اندیشه نمائید می یابید که آن عصارۀ کتاب های بزرگان علماء امامیه (رَحِمَهُمُ اللهُ) و دیگر دانشمندان است که رنجها برده عمرها صرف نموده تا آنها را نوشته و در دسترس ما قرار داده اند.

پس از آنکه به یاری پروردگار توانا پایان یافت کتاب ترجمه و شرح صحیفۀ کاملۀ سجادیه (عَلی مُنشِئِها الافُ السَّلامِ وَ التَّحِیَّه) در پسین روز شنبه پنجم ماه مبارک رمضان سال هزار و سیصد و هفتاد و شش هجری مرحوم آقا سیّد علینقی (رَفَعَ الله قَدرَهُ) بیش از چهارده سال اوقات خود را صرف تألیف و تفسیر کتاب مقدس قرآن عظیم نمود و به دستور ایشان جناب آقای حاج میرزا طاهر خوشنویس تبریزی (وفّقه الله) نوشته، و مؤلف محترم با کمک اهل بیت و فرزندان ارجمندش آن را با نسخۀ اصل مطابَقَه و اغلاطش را تصحیح کرده است، تا آنکه بخواست خدای عزَّوجل و یاری او کتاب ترجمه و خلاصۀ تفسیر قرآن عظیم در پسین روز سه شنبه آخر ماه صفرالمظفّر سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری پایان یافت.

پس از آن آقا سیّد علینقی (رِضوانُ الله تَعالی عَلَیه) انگیزۀ نوشتن کتاب ترجمۀ خاتون دوسرا را دردیباجۀ آن کتاب چنین می نویسد: پیش از دوازده سال پیش به درد شکم گرفتار شدم و معالجۀ اطبّاء سودی نبخشید، برای استشفاء به اتّفاق و همراهی اهل بیت و خانواده به کربلاء مُعَلّی مشرّف شدیم، در آنجا هم سخت مبتلی گشتم، روزی دوستی از زائرین در نجف اشرف من و گروهی را به منزلش دعوت نموده با اینکه رنجور بوده رفتم، در بین گفتگوهای گوناگون یکی از علماء (رَحِمَهُ الله ) که درآن مجلس بوده فرمود: پدرم می گفت: هر گاه حاجت و خواسته ای داری خدای تعالی را به سه بار به نام علیا حضرت زینب کبری (سَلامُ الله عَلَیها) بخوان بی شک و دودلی خدای عزّوجلّ خواسته ات را روا می سازد، از این رو من هم چنین کرده شِفاء و بهبودی بیماریم را از خدای تعالی خواستم، و علاوه بر آن نذر نموده و با پروردگارم عهد و پیمان بسته که اگر از این بیماری بهبودی یافته کتابی در احوال سیّده مُعَظَّمِه (صَلَواتُ الله عَلَیها) بنویسم تا همگان از آن بهره مند گردند، حمد و سپاس خدای جلّ شَأنُهُ را که پس از زمان کوتاهی شفاء یافتم، و از بسیاری اشغال و کارها و نوشتن و چاپ و نشر کتاب ترجمه و خلاصۀ تفسیر قرآن عظیم به نذر خود وفاء ننمودم تا اینکه چند روز پیش یکی از دخترانم (وَفَّقَها اللهُ تَعالی) مرا آگاه ساخت که به نذرم وفاء ننموده من هم از خدای عزَّ اسمُه توفیق و کمک خواسته به نوشتن آن شروع نمودم، و آن را کتاب ترجمه خاتون دوسرا: سَیِّدتَنا المعصُومَه، زینب الکُبری (اَرواحُنا لِتُرابِ اَقدامِهَا الفِداءُِ) نامیدم.

مرحوم مؤلف (قدّس سرّه) این کتاب را در شب یکشنبه بیست و پنجم ماه صفرالمظفر سال هزار و سیصد و نود و پنج هجری آغاز و در پسین روز جمعه پانزدهم ماه جمادی الاولی سال هزار و سیصدو نود و نه هجری به اتمام رسانید.

پس از آن مرحوم آقا سیّد علینقی (حَشَرَنَا اللهُ تَحتَ لِوائِه وَ وَفَّقَنا لِلمَسیرِ بِضیائِهِ) در شب جمعه چهاردهم جمادی الثانیه هزار و سیصد و نود و نه هجری شروع به تألیف کتاب بنادرالبحار نمود بدین ترتیب که وی بیست و پنج مجلّد کتاب بحار الانوار علّامۀ عظیم الشأن، آیه الله العظمی، مَولانا محمّد باقر مجلسی (رِضوانُ الله تَعالی عَلَیه) را مدرک و سند قرار داده و خلاصۀ هر بابی از ابواب هر مجلدی را نوشته و ترجمه و شرح نموده بطوری که مجلد اوّل بنادر البحار که کتاب العقل و العلم و الجهل است را در روز چهارشنبه بیستم شوّال المکرم همان سال به اتمام رسانید.

مرحوم حاج سید علینقی فیض الإسلام (رضی الله عنه) در خلال عمر پر برکت خویش علاوه بر کتب نامبرده ده ها رساله و جزوۀ دیگر مانند رهبر گمشدگان، پاسخ نامۀ ازگلی، قفل دهن شیطان، و مسئله رجعت را به رشتۀ تحریر در آورد و در روز سه شنبه بیست و سوم شعبان المعظم سال 1405 هجری قمری مطابق با 24 اردیبهشت 1364 هجری شمسی از دنیا رحلت نمود و در قطعۀ 18 بهشت زهرا ردیف 103 شمارۀ 5 دفن گردیدhttp://allamehfeyzoleslam.com

 

عکس های سری اول از سده

در این پست قصد داریم که چند سری عکس با کیفیت بالا از شهر سده تقدیمتان نماییم.

قبل از ارائه این عکس ها لازم می دانم از نویسندگان گرامی آقایان امیر و ناصر که نقش عمده ای در تهیه این عکس ها داشتند کمال تشکر را به عمل آورم.

درختی کهنسال در سده

  عکس های بسیار جالبی از درختان کهنسال سده                 لینک دانلود فایل فشرده شده

  عکس هایی از بازار تاریخی تازه کشف شده سده                  لینک دانلود فایل فشرده شده

  عکس هایی از امامزاده سید اشرف                                    لینک دانلود فایل فشرده شده

ایوان گزیها-امامزاده سید محمد خمینی شهر

  عکس هایی دیدنی از مجموعه امامزاده سید محمد                لینک دانلود فایل فشرده شماره 1

لینک دانلود فایل فشرده شماره 2 

 لینک دانلود فایل فشرده شماره 3 

 لینک دانلود فایل فشرده شماره 4

 منتظر نظرات شما دوستان و همشهریان هستیم.

سِبری میوه بومی سده

در ادامه معرفي محصولات کشاورزي شهر سده در اين پست ميخواهم يک ميوه پاييزه که بين مردم شهر بسيار پرطرفدار است و يقيناً منحصر به شهر سده است را به شما معرفي کنم
شايد فکر کرده باشيد که ميخواهم از ميوه " به " صحبت کنم اما اين طور نيست  شايد تنها چند اصله از درخت ميوه "سِبري" در ايران وجود داشته باشد که تماماً در شهر خميني شهر وجو دارد
ميوه خوشمزه و آبدار و در عين حال کمياب سِبري ميوه اي تقريبا پاييزه است
شايد شما اسم اين ميوه را شنيده باشيد يا از ميوه فروشي ها ميوه اي با اين نام آن هم با قيمت ارزان خريداري کرده باشيد ولي متاسفانه بايد بگويم سر شما کلاه رفته است و گلابي کشور چين را با نام سبري به شما قالب کرده اند.

                    سبری میوه بومی خمینی شهر          sede.blogfa.com
اين ميوه محبوب، بومي منطقه سده است و حتي در شهرخميني شهر نيز جز يکي دو اصله درخت در بعضي از باغ هاي شهر اثري از اين درخت نيست
درخت سِبري تنها با قلمه زدن تکثير ميشود و به آفت کش ها کاملاً حساس است
در 2 دهه پيش به علت آشنا نبودن کشاورزان با فن قلمه زني و نکات آن و استفاده از آفت کش ها در باغ ها تعداد اين درخت هاي پر ارزش به شدت کاهش يافت
شهريور ماه امسال در مغازه هاي ميوه فروشي شهر هيچ خبري از اين ميوه نبود ولي اگر بتوانيد اين محصول را جايي پيدا کنيد يقيناً نخواهيد توانست هر کيلو سِبري را کمتر از پنچ هزار تومان خريداري کنيد 

ويژگيهاي طبيعي شهرستان خميني شهر

حدود ، موقعيت و وسعت
شهرستان خميني شهر از شرق به شهرستان اصفهان ، شمال به شهرستان برخوار ، شمال غربي به شهرستان نجف آباد و جنوب و جنوب غربي به شهرستان فلاورجان محدود مي شود ، در شمال شهرستان ارتفاعات سيد محمد (پيلارته ) با ارتفاع حداكثر 2450 متر و در جنوب آن زاينده رود و كوه آتشگاه قرار گرفته اند .
شهرستان خميني شهر بين o32 و 36 تا o32 و 45 عرض شمالي و o51و 26 تا o51 و 36 طول شرقي قرار گرفته است . ارتفاع آن از سطح دريا 1595 متر است . وسعت شهرستان 75/175 كيلومتر مربع مي باشد و از 3 مركز شهري و 17 روستا تشكيل شده است ، شهرهاي آن خميني شهر با جمعيت 165888 نفر و درچه پياز با 33356 نفر و كوشك با 10298 نفرو روستاهاي مهم آن اصغر آباد ، تيرانچي ، دستگرد قداده ، قلعه اميريه و ولاشان ، هستند .

اقليم ( آب و هوا)
منطقه خميني شهر به دليل موقعيت جغرافيايي و همجواري با رشته كوههاي زاگرس از يك سو و نواحي بياباني گرم ايران داخلي از سوي ديگر ، داراي ويژگي هاي اقليمي ويژه اي است و به طور كلي داراي آب و هواي گرم و خشك است . در فصل زمستان تحت تثير هواي سرد حاصل از نفوذ آنتي سيكلون سيبري ( قطبي بري P.C ) و توده هاي هواي غرب كشور كه منشأ هواي مديترانه اي ( حاره اي T-M ) دارند ، بر آن اثر مي گذارند . مدتي از سال رطوبت نواحي كوهستاني و زاينده رود باعث اعتدال منطقه مي شود . اقليم شهرستان براساس روش كوپن خشك بسيار گرم با تابستانهاي خشك و براساس روش گوسن نيمه بياباني شديد مي باشد . در تقسيم بندي دكتر كريمي ( سال1366 ) اقليم منطقه ، خشك يا تابستانهاي گرم و زمستانهاي نيمه سرد مشخص شده است .
ميزان بارندگي – رطوبت
متوسط بارندگي بين سالهاي 1365 – 1360 برابر 119 و طي سال 61 الي 75 برابر 115 ميليمر بوده است . در همين دوره حداقل بارندگي در سال 67 و حداكثر آن در سال 74 به ترتيب 8/38 و 2/207 مييمتر بوده و رژيم بارندگي و درصد پراكندگي ماهيانه بدين صورت است كه 26% از بارندگي در فصل بهار – كمتر از 1% آن در تابستان 31% در پائيز و 42% در زمستان مي باشد . از آنجا كه قطع بارندگي و افزايش درجه حرارت باعث افزايش تبخير و تعرق مي گردد و شدت يافتن خشكي فيزيكي ، نياز آبي محيط در تابستان را بدنبال دارد ، دقت در ميانگين حداكثر درجه حرارت درتابستان از اهميت خاصي برخوردار است . از طرف ديگر تقارن زماني بارندگي و درجه حرارت پائين در زمستان موجب كاهش تبخير و روند ثبت بيلان آب منطقه خواهد شد . حداكثر ميزان بارندگي در طول يك شبانه روز د فروردين ماه مشاهده شده كه معادل 5/23 ميليمتر بوده است حداكثر مطلق دما 40 درجه سانتي گراد و حداقل مطق دما 11- درجه سانتي گراد ، حداكثر تعداد روز يخبندان در يكسال 102 روز ، رطوبت نسبي بطور متوسط در دوره مورد مطالعه 4/40 درصد ، بيشترين تبخير در يكسال 2658 ميليمتر و كمترين تعداد ساعت آفتابي در يك سال 3765 ساعت و بالاخره حداكثر سرعت باد در ارتفاع 2 متري km 54 بوده است و در طي سالهاي مطالعه فراواني جهت وزش باد جنوب غربي بوده است . هريك از موارد فوق مي تواند در نوع محصولات كشاورزي ، چگونگي كاشت و ديگر مسائل كشاورزي يا در تأسيس صنايع ، انتخاب نوع مصالح و ارتفاع ساختمانها و غيره نقش مؤثري داشته باشد .
منابع آب
آبهاي سطحي : تنها منبع آب سطحي شهرستان خميني شهر زاينده رود است كه از منتهي اليه جنوب غربي شهرستان وارد گرديده و پس از طي مسيري كوتاه ، دوباره از جنوب شرق شهرستان خارج مي گردد . رودخانه هنگام گذر از اين شهرستان حدود 7/23 ميليون متر مكعب در سال براي شهرستان آب تأمين مي نمايد . حدود 50% آن براي مشروب كردن شهرهاي درچه و خميني شهر مصرف مي شود .

ویژ گیهای اقلیمی خمینی شهر

دما : بطور کلي آب و هواي شهرستان خميني شهر گرم و خشک است ولي هرچه از سمت شرق و شمال آن به طرف جنوب پيش برويم به دليل نزديکي به زاينده رود ، دماي هوا متعادل تر مي شود .
ميانگين درجه حرارت ساليانه¬ي هواي شهرستان در حدود 14 درجه سانتيگراد و ميانگين حداقل و حداکثر دماي آن به ترتيب حدود 6 و 24 درجه سانتيگراد مي باشد .
براساس آمار سالهاي 60 تا 65 ميانگين درجه حرارت ساليانه در اين شهر 8/15 درجه سانتيگراد مي باشد . تيرماه گرم ترين و ديماه سردترين ماه سال است .
به طوريکه درجه حرارت در تير 1/28 درجه بالاي صفر و در دي ماه 4 درجه زير صفر بوده است . حداکثر و حداقل مطلق دما در خميني شهر نيز در تيرماه به 40 درجه و در بهمن ماه به 11- درجه رسيده است .
در خميني شهر هر دو نوع يخبندان تشعشعي و جبهه اي روي مي دهد که اولي در اثر شدت بازتاب و دومي در اثر نفوذ توده هاي هواي سرد مي باشد و با توجه به اينکه يخبندان به روزهايي اطلاق مي شود که حداقل درجه حرارت به زير صفر مي رسد در منطقه¬ي مورد نظر عموماً اولين يخبندان در نيمه آبان و اخرين يخبندان در نيمه اول فروردين ماه اتفاق مي افتد . در طول سالهاي مورد مطالعه متوسط روزهاي يخبندان سالانه در خميني شهر 79 روز در سال بوده است .

تغييرات دما در خميني شهر

بارندگي
جريانات غربي ( مديترانه اي بيشترين سهم را در بارندگي منطقه دارند و جريانات شمال غربي در مرحله‌ي دوم اهميت هستند . البته اين نکته نيز قابل ذکر است که چون اين جريانات بخش اعظم رطوبت خود در پيشکوه هاي غربي زاگرس از دست مي دهند . بطور کلي در اين شهرستان ريزش هاي جوي قابل ملاحظه نيستند . آما ر مورجود متوسط بارندگي ساليانه¬ي منطقه را در دوره پنج ساله 65-60 معادل 105 ميلي متر نشان مي دهند . رژيم بارندگي و درصد پراکندگي ماهيانه بدين صورت است که 26% از بارندگي در فصل بهار ، کمتر از 1% در فصل تابستان ، 31% در فصل پاييز و 42% در فصل زمستان مي باشد .
حداکثر ميزان بارندگي در طول يک شبانه روز در فروردين ماه مشاهده گرديده و مقدار آن 5/23 ميلي متر بوده است .
عموماً در دوره گرم سال ميزان بارندگي و رطوبت نسبي از نقطه اشباع بسيار دور است ، که علت آن گرماي زياد و عدم وجود منابع رطوبت زا يعي توده هاي مرطوب مي باشد . از اين رو در اين منطقه در فصل تابستان خشکي شدت مي يابد متوسط رطوبت نسبي سالانه¬ي اين شهر حدود 4/39 درصد است که بيشترين مقدار آن مربوط به بهمن ماه با 5/75 درصد و حداقل آن با 4/24 درصد در تيرماه ملاحظه شده است . آب و هواي سده به دليل ارتفاع بيشتر آن نسبت به اصفهان و وجود باغات و زمين هاي کشاورزي بسيار مطبوع تر و خنک تر از اصفهان است .

آب :
آب چاه هاي سده به عمق 10 الي 12 متري داراي گچ است ولي از آب اصفهان بهتر است .
علاوه بر چاه ها و قنات هاي متعدد سده از زاينده رود نيز سهم آب داشته است . بطور کلي بلوک ماربين در کل داراي 7 رشته مادي مستقل و 3 رشته جوي حقابه دار است . در تقسيم آب زاينده رود در طومار معروف شيخ بهايي از 33 سهم آب زاينده رود 4 سهم آن به دهستان ماربين که مرکز آن خميني شهر بود تعلق داشت . اين تقسيم بندي در داخل منطقه به سهام کوچکتري تقسيم شده است . تا جائيکه در ماربين مجدداً به 29 سهم تقسيم مي شد . اين سهام باز به سهام جزيي تر تقسيم مي شود بطوري که در نهايت به 282 سهم مي رسيد .
سند ديگري از قو ل ميرزا حسين خان سهم آب سده را چنين بيان مي کند :
تعداد 105 مادي ، 526 قريه از 6 بلوک را آب مي دهد . يکي از اين قريه ها سده و مزارع است

مدرسه اي كه ميرفتيم

 

تقديم به دانش آموزان امروز،آينده سازان فردا

 

مهرماه كه مي امد حال وهواي عجيبي داشتيم.حس عجيبي سراسر وجودمان را مي گرفت.دنبال پاكن،مدادتراش وكيف ودفتر بوديم.

روز اول خدا خدا ميكرديم معلممان خوب باشد،سر نيمكت اول هميشه دعوا داشتيم،زنگ مدرسه كه به صدا در مي آمد تا خانه مي دويديم،مشقهايمان را با عجله مينوشتيم ،قهر مي كرديم ولي زنگ دوم نشده آشتي ميكرديم،خوراكيهايمان را با هم تقسيم ميكرديم،هميشه بند كفشمان مانند بند دلمان باز بودوخلاصه ...............................

دوست داريم به آن روزها برگرديم ولي زمان مهلت نميدهد بايد به فكر آينده نونهالانمان باشيم .

مردان آسماني

دوران دفاع مقدس اوج افتخارات ملت شريف ايران است.مردم خميني شهر نيز در اين دوران با تاسي از مكتب عاشورا از حيثيت و وطن خود دفاع كردندو با تقديم حدود ۲۰۰۰ شهيد برگ زريني بر افتخارات كهن خود افزودند.

فلكه شهدا و سپاه قديم هنوز صحنه هاي ماندگار وداع جوانان غيور سدهي را با مادران خود به ياد دارند.گلزار هاي شهداي سيد محمد،فروشان ،اندان از اينكه ميزبان دلاورمردان هستندكه جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند به خود مي بالند.

آري اينجا سده است شهر شيران دلاور،شهرمردان بزرگ.بي جهت نيست كه گفته اند لاله زاري است كه همان مظهر ايمان منست.

جمعيت خميني شهر

جمعيت خميني شهر در اولين سرشماري در سال 1335 بالغ بر 33544 نفر بوده است . اين تعداد جمعيت در دهه بعد با نرخ رشدي برابر با 4/3 درصد افزايش يافته و به 46836 نفر در سال 1345 رسيده بود. اين ميزان رشد در دهه بعد نيز همچنان ادامه داشته‌است و در سال 1355 جمعيت شهر به 65495 نفر رسيد. با وجود اينکه جمعيت شهر در مدت دو دهه (55_1335) تقريباً دوبرابر شده بود ولي با اين‌وجود "در مقام مقايسه با ساير مراکز جمعيتي منطقه نظير شهر اصفهان با نرخ رشد 46/4 درصد و شهر رهنان با 17/4 درصد، نرخ رشد آن هنوز پائين بوده است ."

                

بطور مشخص جمعيت خميني شهر از دهه پنجاه به بعد تحت تأثير اثرات القايي صنايع استقرار يافته در منطقه اصفهان بويژه صنايع شمال اصفهان نظير پالايشگاه، نيروگاه، صنايع نظامي و ... و همچنين ذوب آهن، صنايع‌دفاع و صنايع سيمان رشد چشمگيري يافت. استقرار دانشگاه صنعتي اصفهان در650 هکتار از اراضي شمال اين شهر نيز بر رشد جمعيت اين شهر بي تأثير نبوده است بگونه اي که در دهه 65_1355 نرخ رشد جمعيت شهر افزايش شديدي پيدا نمود و به 47/4 درصد رسيد. خميني‌شهر در سال 1365 جمعيتي بالغ بر 104045 نفر را در خود جاي داده بود .

يعني در مدت دهسال حدود 63 درصد ( 40 هزار نفر ) به جمعيت شهر اضافه گرديد. البته در اين افزايش شديد جمعيت اثر مهاجران ناشي از جنگ تحميلي را نيز بايد در نظر گرفت. بطور کلي در طي سه دهه 45_1335 و 55_1345 و 65_1355 نرخ رشد جمعيت شهر به ترتيب برابر با 4/3 ، 4/3 و 73/4 درصد بوده است.

متعاقب جمعيت پذيري شهر در دهه هاي گذشته روستاهاي اطراف شهر بخصوص آنهايي که در حوزه استحفاظي شهر قرار داشتند نيز از رشد جمعيت چشمگيري برخوردار شده و حتي درصد جمعيت پذيري برخي از آنها بيش از شهر بوده است، بگونه اي که روستاهاي جوي آباد و جعفر آباد در دهه 65_1355 نرخ رشدي برابر با 11 درصد که ناشي از مهاجرپذيري مهاجران روستايي بختياري است و روستاي آدريان نرخ رشدي برابر با 7درصد داشته اند. لازم به ذکر است که روستاهاي مذکور به همراه روستاي هرستان هم اکنون در محدوده خدماتي خميني شهر قرار دارند.

در آمارگيري سال 1370 شهر خميني شهر 119409 نفر جمعيت داشته است . 15% نرخ رشد جعميت شهر در طي 5 ساله، 70_1365 برابر با 8/2 درصد بوده است. آمارگيري سال 1370 خميني شهر در محدوده شهري سال 1365 محاسبه شده و جمعيت روستاها و نواحي الحاقي به شهر در طي سالهاي بعد در محاسبه جمعيت سال 1370 منظور نشده است . با توجه به اينکه روستاهاي جوي آباد _ جعفر آباد _ هرستان و آدريان هم اکنون جزء محدوده شهري خميني شهر هستند، جمعيت اين روستاها نيز مي بايد در محاسبه جمعيت سال 1370 شهر منظور گردد. بر اين اساس جمعيت شهر خميني شهر به اضافه روستاهاي الحاقي در سال 1370 برابر با 160 هزار نفر برآورد مي شود. نرخ رشد جمعيت شهر در محدوده خدماتي شهر در طي سالهاي 65_1370 رقمي برابر با 7/3 درصد مي باشد. بطور کلي نرخ رشد جمعيت خميني شهر در محدوده هاي فعلي شهر در طي سه دهه 45_1335 و 55_1345 و 65_1355 و همچنين پنجساله 70_1365 به ترتيب برابر 3/3 ، 9/3 ، 5/5 ، 7/3 درصد بوده است . متوسط نرخ رشد شهر در 35 سال گذشته برابر با 2/4 درصد بوده‌است. چنانچه متوسط نرخ رشد 35 ساله اخير شهر را مبناي پيش بيني جمعيت آينده آن قرار دهيم مي توان انتظار داشت خميني شهر در سالهاي 1380 ، 1390 به ترتيب جمعيتي حدود 240000 و 385000 نفر را در خود جاي دهد.

- مهندسين مشاور ستيران/ طرح آمايش سرزمين ستيران/جلد 8/اصفهان – همايونشهر-نجف آباد و آرياشهر

سده و 50 هزار نفر حاشیه نشین

یکی از مشکلات خمینی شهر حاشیه نشینی است که پیامدهای منفی داشته و دارد . حدود 230 400هزار نفر در خمینی شهر زندگی می کنند که این شهر از تراکم بسیار بالایی دارد به نحوی که  در هر کیلومترمربع یک هزار و هفتصد نفر ساکن هستند و خمینی شهرپس از تهران، دومین شهر از نظر تراکم در کشور است.

 

 حاشیه نشینی یکی از  مشکلات خمینی شهر است وحدود50 هزار نفر از قشر محروم در حاشیه خمینی شهر زندگی می کنند که این مسئله خدمات دهی به این افراد را با مشکل مواجه کرده است.

جادارد مسئولین و در راس همه فرماندار چاره  و تدبیری جهت این معضل بیاندیشند